اشتراک گذاری

سنباده عصبانی، روغن مهربانی


مدام جایشان را عوض می‌کردند. سنباده‌زنی، روغن‌کاری، روغن‌کاری، سنباده‌زنی و دوباره از اول… .
پرسیدم: چرا انقدر جاتون رو تغییر می‌دین؟ چیزی شده؟!
جواب داد: چون دوست داریم به همه چی دست بزنیم!
آن یکی از پشت دستگاه سرش را آورد بالا و گفت: نه! نه خانم !منظورش اینه که دوست داریم همه چی رو یاد بگیریم!
لبخند بر لبم نشست
گفتم: در واقع دوست دارین تجربه کنین!
گفت: آره خانم همینه، مثلا سوهان عصبانیه ولی روغن مهربونه.
به دست‌های کوچک روغنی‌اش نگاه کردم. تصور عصبانیت سنباده و مهربانی روغن برایم بامزه بود.
یک وقت‌هایی اتفاق می‌افتد که بچه‌ها قوی‌ترین تئوری‌ها را به زبان می‌آورند بدون اینکه بدانند چقدر حرف مهمی زده‌اند!

4/5 - (4 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *