اشتراک گذاری

نگاه دست دوم به کودکان‌کار

شاید عجیب ترین اتفاق در علم روانشناسی، محدودیت آزمون‌های سنجش برای” کودک‌کار” در آکادمی‌های جهان است. در جهان انواع آزمون‌ها و تست‌ها وجود دارد که در تمام نقاط جهان از آن استفاده می‌شود  اما برای سنجش، کشف نیاز وارزیابی روانی درعرصه کودک‌کار، روانشناسی تا کنون کمتر به این موضوع پرداخته است. به نظر می‌رسد دولت‌ها و دست اندر کاران ظاهراً در این عرصه هم، سهمی برای کودک کار مد نظر قرار نداده اند. کودک کار پدیده ای است که سیاهی و تباهی اش مخفی است، آمار و ارقامش مستند نیست _ از بازی با آمار گرفته تا مورد پیگری قرار دادن و جرم دانستن جمع آوری آن _ آسیب شناسی روانی و درمان نیز وجود ندارد .

به دلیل وجهه اجتماعی منفی کودک‌کار در جوامع قرن ۲۰ و۲۱، کمترکشوری حاضر به رسمیت شناسی آن است. با اين كودكان آن چنان بدرفتاري مي‌شود كه در نگاه‌هايشان ديگر اثري از معصوميت طبيعي دوران كودكي نمي بينيم. آنچه هست ترس است و سوء ظن هميشگي وعميق. اين هراس سال‌ها با آن‌ها باقي خواهد ماند. سازمان ملل خود به عنوان نهاد مصوب و ناظر اجراي اين کنوانسيون بارها در گزارشات سالانه خود تصريح کرده است که حدود ۳۷ درصد هزينه معيشت خانواده ها در شمار کثيري از ممالک موجود دنيا از محل کار کودکان تامين مي شود. کار کودکان پديده ای ارگانيک در روند ارزش افزايي سرمايه جهاني است. بنا بر این خواست آن‌ها بر تداوم کار کودک است و توجه نمودن به آن در قالب « پيمان نامه جهاني حقوق کودک» تنها نشان دهنده‌ی، فشار جدی جنبش لغو کار کودک است. وجود خیریه های مختلف، فقط پاک کردن صورت مسئله است. از نظر انسانی، کودک نباید کار کند، کارکودک تحصیل است، او باید بهداشت، غذایی کافی، خانه ای مناسب، فرصتی کافی برای بازی، فضایی مملو از اطرافیانی دارای عاطفه، فارغ از تبعیضات جنسیتی، مذهبی، قومی، نژاد ، ملیتی، دور از خشونت، آزار جنسی، اعتیاد، ایدز و جنگ. آزاد در بیان عقاید، زندگی، انتخاب. دارای شناسنامه، اوراق لازم درمحل زندگی غیر از تولد ویا تولد داشته باشد.
نبود هر کدام از این امور ساده وبدیهی برای انسان که از کودکان عملا دریغ می‌گردد، شرایط غیر انسانی را رقم می‌زند که پایه واساس رنج وعذاب ومرگ زود هنگام کودکان است.

رسالت ما

طبق آمارهای یونیسف و سایر ارگان های بین المللی، در چند سال اخیر نه تنها بی حقوقی کودکان کاهش نیافته، بلکه شدت آن افزایش یافته است. این تغییر، در کودکان‌کار شدید تر و عمیق تر بوده و قبل از هرچیز تعدادشان افزایش یافته است و نیز عریانی و جنبه های رسمیت آن علنی و آشکار تر شده است.

با این بررسی کلی، این گونه می‌توان به این موضوع پاسخ داد که؛ “بحران های اقتصادی” یکی از علل اصلی بروز این عامل است و به طور مستقیم بر زندگی و معیشت جامعه محروم را زیر ضرب برده و این خود بستر تولید و باز تولید صورت‌هایی از کار و بهره‌کشی از کودکان است. مطالبات حقوق کودکی جدا از مطالبات کل جامعه نیست. مشکلات و مسائل اقشار محتلف جامعه و نیز خواسته ها و مطالبات‌شان، بی ارتباط با “جنبش لغو کار کودک” نیست. از این رو همراهی با دیگر جنبش های اجتماعی که منافع و حقوق کودکان در آن تصریح شده است، از نخستین برنامه های پیش روی است. راه گریز از این شرایط هرچه که باشد، کوتاه یا بلند مدت، “جنبش لغو کار کودک” راهی جز ارائه تحلیل از شرایط موجود و عوامل تولید کننده کار کودکان نیست.

کار انفرادی و فرقه‌ای نه تنها از دست یافتن به هدف دور نگه‌مان می‌دارد، بلکه زمینه پذیرش خط و برنامه‌ی انحرافی خواهد شد. وظیفه ما روشن‌گری و نیرو گرفتن از جامعه برای ارائه راهکار و تحمیل آن به مسئولین و متولیان امر در جهت تغییر شرایط به نفع کودکان است. تنها از بستر پیوستگی ارگان‌های دولتی و نهادهای مردمی است که قادر به تاثیرپذیری در زندگی و شرایط اکنون کودکان‌کار سرتاسر جهان خواهد بود.در نهایت این که ما ذره ای از حکم توقف کار کودکان نباید کوتاه بیاییم. کار کودکان، کاری اجباری است که به کودک و خانواده او تحمیل می‌شود، حتی اگر خود خانواده کودک برایش کاریابی کرده باشند

5/5 - (2 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *