اشتراک گذاری

نحوه‌رفتار با کودکان کار-قسمت پنجم(قسمت پایانی)

موقعیت فروش کالا

 در چهار قسمت قبلی با اصول صحیح نحوه رفتار با کودکان‌کار آشنا شدیم در این گزارش به اقدامات درست در مواجهه با این موضوع می‌پردازیم.در موقعیت فروش کالا، دو حالت کلی وجود دارد:

  1. لازم دارم:

ـ قیمت کالا را از او می‌پرسیم و با او به توافق می‌رسیم.

ـ از کیفیت کالا پرس‌وجو می‌کنم (دقیقا شبیه رفتاری که در فروشگاه‌ها با فروشنده‌ها داریم و تا از کیفیت کالایی مطمئن نشویم، خرید نمی‌کنیم).

ـ رفتاری جدی، توأم با حفظ عزت‌نفس و شخصیت کودک؛ بدون استفاده از واژه‌های ترحم‌برانگیز (کاملا مثل برخورد مشتری و فروشنده) نشان می‌دهیم.

ـ اگر عدد انتظار چراغ قرمز کم است، برای سه الی پنج دقیقه ماشین را به کنار خیابان میاوریم تا موقعیتِ پراسترس پشت چراغ قرمز را به موقعیتی قابل کنترل‌تر تغییر دهیم و بتوانیم با کودک فروشنده، تعاملی بهتر برقرار کنیم و کالای او را بخریم.

ـ حتما بقیه پولمان را از او می‌گیریم، تشکر می‌کنیم و می‌رویم (مطمئن باشید ساختن خُلقی سالم برای او که قرار است آینده‌اش را خودش بسازد، کمکی سازنده‌تر از چند هزار تومانی است که فکر می‌کنیم با دادن آن، به او کمک کرده‌ایم).

  1. لازم ندارم:

ـ شیشه ماشین را پایین می‌کشیم و با او صحبت می‌کنیم. ندیده‌گرفتن او و مثل مزاحم برخورد کردن، بیشترین ضربه را به عزت‌نفس کودک خواهد زد.

ـ با جدیت و احترام به او می‌گوییم که به این کالا نیاز نداریم و توضیح اضافه‌تری نمی‌دهیم و درصورت اصرار او، خنثی، بدون خشم و بدون واکنش به عصبانیت، نفرین یا کنایه او خواهیم بود تا از موقعیت مواجهه با کودک خارج شویم.

ـ از گفتن بهانه‌های دم‌دستی و غیرواقعی برای دست‌به‌سر کردن او خودداری می‌کنیم. مثل: «پول همراهم نیست!»، «پول نقد ندارم!»، «دستمال نمی‌خوام، اما شکلات بهت بدم؟» و… . از خودمان بپرسیم تابه‌حال به یک فروشنده داخل فروشگاه از این حرف‌ها زده‌ایم؟!

*

خیلی از بچه‌های در معرض آسیب، تصور می‌کنند که همه مردم موظف هستند به آن‌ها پولی بدهند و وقتی خلاف این تصور را می‌بینند، خشمگین می‌شوند. اما ما با رفتارمان می‌توانیم به آن‌ها یاد بدهیم که همه افراد جامعه، که هرکدام برای داشته‌هایشان زحمت کشیده‌اند، حق انتخاب دارند که از او چیزی بخرند یا نخرند. نهادی‌شدن این رفتار، به او کمک می‌کند که در آینده زندگی خود هم این حق انتخاب را به رسمیت بشناسد.

موقعیت فروش خدمات (شیشه‌ پاک کردن):

  1. لازم دارم:

ـ ماشین را به کنار خیابان می‌آوریم (تا درصورتِ توافق، کودک در شرایط امنی بتواند کارش را انجام دهند و خودمان هم فرصت تعامل و درنهایت، چک کردن کیفیت کار را داشته باشیم).

ـ قیمت شیشه‌پاک‌کردن را از او می‌پرسیم و با او به توافق می‌رسیم.

ـ به او می‌گوییم که کدام شیشه را تمیز کند و چه کیفیتی مدنظرمان است. تاکید می‌کنید که اگر کیفیت کار پایین باشد، هزینه کمتری نسبت به توافق پرداخت خواهیم کرد (تا روی کیفیت کارش حساس شود).

ـ رفتاری جدی، توأم با حفظ عزت‌نفس و شخصیت کودک؛ بدون استفاده از واژه‌های ترحم‌برانگیز (کاملا مثل برخورد مشتری و فروشنده) انجام می‌دهیم.

ـ بعد از اینکه کارش تمام شد، کیفیت کار را چک می‌کنیم، هزینه را با احترام تقدیمش می‌کنیم و بقیه پولمان را از او می‌گیریم، تشکر می‌کنیم و می‌رویم.

ـ نسبت به هر درخواستی خارج از این چارچوب (فروشنده و مشتری)، خنثی برخورد می‌کنیم تا این رفتار به مرور زمان فراگیر شود و رفتارهای تکدی‌گری را در این بچه‌ها کم و خاموش کند.

  1. لازم ندارم:

ـ شیشه ماشین را پایین می‌کشیم. جدی و محترمانه، با او صحبت می‌کنیم و می‌گوییم که این خدمت را نمی‌خواهیم. توجه داشته باشید که ندیده‌گرفتن او و مثل مزاحم برخورد کردن، بیشترین ضربه را به عزت‌نفس کودک خواهد زد (اگر لازم باشد از ماشین پیاده می‌شویم).

ـ درصورت اصرار او، خنثی و بدون واکنش به عصبانیت، نفرین یا کنایه او خواهیم بود تا از موقعیت مواجهه با کودک خارج شویم.

ـ از گفتن بهانه‌های دم‌دستی و غیرواقعی برای دست‌به‌سر کردن او خودداری می‌کنیم. مثل: «پول نقد همراهم نیست» و… .

ـ حتی اگر بدون سوال، شروع به تمیزکردن شیشه کرد، هزینه‌ یا خوراکی‌ای به او نمی‌دهیم.

ـ می‌توانیم با کمی خلاقیت، نوشته‌ها و تابلوهایی را چاپ و آماده کنیم و زمانی‌که بی‌هماهنگی با ما، شروع به تمیزکردن شیشه کردند، تابلوها را از پشت شیشه نشانشان دهیم تا این فرهنگ جا بیفتد که لازم است حتما قبل از شروع، از رضایت ما مطمئن شوند. (نمونه‌هایی از این نوشته‌ها را در همین صفحه می‌بینید. برای دانلود فایل باکیفیت آن‌ها، بارکد کنارشان را اسکن کنید.)

ازم بپرس، قبل از اینکه شروع کنی!

اگه قبل از شستن شیشه ازم بپرسی، وقتت هم هدر نمی‌شه!

برای کاری که انتخاب خودم نباشه، پولی نمی‌دم!

شیشه من به شستن احتیاج نداره، وقت و مایع شست‌وشوت رو برای یه ماشین دیگه بگذار که بخواد؛ حیفه!

تو دوست داری ازت نپرسم و وسط خیابون، شامپو بریزم روی سرت و بشورمت، که این کار رو با ماشین من می‌کنی؟!

لازم است به نکته‌ای مهم و حیاتی تاکید کنیم:

اگر بحث طی‌کردن هزینه و طلب‌کردن کیفیت کار را نسبت به کودکِ فروشنده مطرح می‌کنیم، برای تایید و تقویت کار کودکان نیست، بلکه برای برگشتنِ قدم‌به‌قدمِ این آبِ زلالِ از مسیر خارج‌شده، به مسیر طبیعی رشد خود است.

یکی از هدف‌های اجرای نحوه صحیحِ رفتار با کودکانی که کار می‌کنند، برگشتنِ رفتاری و عملیِ کودک (نه صرفا تئوری و زبانی) از مسیر ناسالمِ اجتماعی که در آن گیر کرده، به نقطه طبیعی سلامت متناسب با سنش است. ما می‌خواهیم براساس واقعیتِ موجود و دور از تفکر آرمانی و انتزاعی (که در عمل راه به جایی نمی‌برد)، سعی کنیم قدم‌به‌قدم و در حد توانمان، برای برگشت او از این مسیر، اقدام‌های سازنده انجام دهیم.

کار کردن کودکان، به‌خصوص در این بستر و با این مختصات، موقعیتی است که نیاز به اصلاح دارد، اما کودکان، به جبر شرایط زندگی‌شان و بستر آماده جامعه، از موقعیت آسیب‌رسانِ «کار کردن در سن پایین»، به موقعیت آسیب‌رسانِ مخرب‌تری پا گذاشته‌اند به نام «تکدی‌گری». برای برگرداندن آن‌ها از این مسیر پرآسیب، ابتدا لازم است بستر را برای تکدی‌گری او غیرمستعد کنیم تا در گام اول، او به موقعیت «کار کردن سالم» برگردد و بعد از آن، او را از این موقعیت به موقعیت سالم‌ترِ «آموزش و بچگی‌کردن و زندگی متناسب با سن خود» سوق بدهیم. این اقدامات نیاز به برهم زدن قواعد بسترساز هرکدام از موقعیت‌های رایج دارد (تکدی‌گری و کار کودک).

یادمان باشد:

نسبت به هر درخواستی خارج از این چارچوب ارائه شده (جدیت ـ احترام ـ رفتارِ فروشنده و مشتری)، خنثی برخورد می‌کنیم تا این رفتار سالم به مرور زمان فراگیر شود و رفتارهای تکدی‌گری را در این بچه‌ها کم و خاموش کند.

فراموش نکنیم که رسالتِ ما برهم زدن این تعادل عرضه و تقاضا در جامعه است. ما وظیفه داریم تقاضای «مطلوبیت ترحم» را در جامعه به هم بزنیم تا عرضه «ترحم‌خواهی» کم شود.

چیزی که الان در خیابان‌ها از کودکان‌کار می‌خریم، «معصومیت کودکی»شان است… گنجی گران‌بها که نه فروختنی است و نه خریدنی. اگر قرار باشد این آگاهی فراگیر شود، ما باید شروع‌کننده و ادامه‌دهنده این چرخه باشیم تا در درجه اول، آسیب عمیق این کودکان کمتر شود و در درجه بعد، امنیت روانی افراد جامعه نسبت به مسئله کار و تکدی‌گری کودکان، به جامعه‌مان برگردد.

*

از شما می‌خواهیم که اگر نحوه صحیح رفتار با کودکانی که کار می‌کنند را اجرا کردید، به‌وسیله یکی از کانال‌های ارتباطی‌ با مدرسه، به ما بازخورد دهید و از تجربیات‌ خود بگویید که بتوانیم به کمک شما، سند نحوه رفتار را کامل‌‌تر کنیم.

(پایان)

4/5 - (4 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *