اشتراک گذاری
  • خانه
  • مقالات
  • عوامل و زمینه‌های اقتصادی و اجتماعی ایجادکنندۀ کار کودک

عوامل و زمینه‌های اقتصادی و اجتماعی ایجادکنندۀ کار کودک

براساس دیدگاه مندلویچ، عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در ایجاد زمینه‌های کار کودکان نقش بسزایی دارند. در کشورهای درحال‌توسعه علت افزایش این پدیده فقر و ضعف در وضعیت اقتصادی است. همچنین سنت‌های تثبیت‌شده در کشورهای کمترتوسعه‌یافته یکی دیگر از این عوامل به‌شمار می‌رود. نبود آموزش رسمی و نبود زیربنای اقتصاد قوی موجب شده است والدین برای ممانعت از بطالت و وقت‌گذرانی کودکانشان درصدد یافتن شغلی مناسب برای آن‌ها باشند. دیدگاه رُدجر و استندینگ بیان می‌کند که با عرضۀ شبکۀ تحلیلی در کشورهایی با درآمد پایین، عوامل تعیین‌کنندۀ کار کودك به دو دسته تقسیم‌بندی می‌شوند: نخست زمینه‌های اقتصادی و اجتماعی، دوم عامل رفتاری خُرد.

در بحث از دستۀ نخست ساختار فرایند تولید و بازار کار درنظر گرفته می‌شود و اعتقاد بر این است که در جوامع اولیه همۀ اعضای خانواده درجهت بقا و انسجام اجتماعی انجام‌ وظیفه می‌کنند و کودکان نیز به فراخور ظرفیتشان کار می‌کنند.

به ‌عبارت ‌دیگر، کار قسمتی  از فرایند جامعه‌پذیری در این‌گونه جوامع به‌شمار می‌رود. براساس دیدگاه ایشان، گرچه فرایندهای صنعتی شدن و شهرنشینی در مراحل اولیه موجب افزایش در گونه‌هایی از کار کودکان شده، درطولانی‌مدت از میزان کار آن‌ها کاسته است. در بحث از دستۀ دوم سخن از نقش خانواده و یا خانوار در نحوه و الگوی کار کودکان است، زیرا بُعد و ساختار خانوار نقش تعیین‌کننده‌ای در اشتغال کودکان و عدم آن دارد. به‌طور کلی سه عامل در افزایش میزان فعالیت کودکان در کشورهایی با درآمد پایین دخیل است:

الف) شرایطی که در آن نرخ باروری کاهش‌ یافته است و بیشترِ فرزندان این خانواده‌ها در سنین نوجوانی و آغاز جوانی هستند؛

ب) پایگاه‌های صنعتی شغلی خانوارها با احتمال کار کودکان در خانوارهایی که کارگر بزرگ‌سال اصلی در بخش کشاورزی و خدماتی و به‌ویژه خوداشتغالی کار می‌کند؛

ج) درآمد خانواده و همچنین تحصیلات والدین که از تعیین‌کننده‌های مهم فعالیت کودکان است.

  • گروتائرت و کانبور عوامل کار کودکان را از دیدگاه اقتصادی بررسی کرده‌اند و آن را به دو دستۀ عوامل عرضه و عوامل تقاضای کار کودك تقسیم نموده‌اند: ازنظر ایشان، عوامل تعیین‌کنندۀ عرضۀ کار کودك عبارت‌اند از:
  • اندازۀ خانوار و تخصیص زمان: چگونگی تخصیص وقت کودك به کار ازسوی خانوار به ‌اندازه و ساختار خانوار، امکانات تولیدی کودك، و والدین وی بستگی دارد که عمدتاً به وضعیت خانه و بازار کار و درجۀ جایگزینی کار بین کودك و والدین وی، عمدتاً مادر، وابسته است. بنابراین بُعد خانوار نقش عمده‌ای در اشتغال کودکان دارد.
  • واکنش‌های خانوار به احتمال ازدست دادن شغل: دلیل عمدۀ به‌کار گماردن کودکان ازسوی خانواده‌ها از یک‌سو افزایش درآمد خانوار است و ازسوی دیگر مدیریت بهتر شرایط و احساس خطر به‌لحاظ ازدست دادن درآمد.

        عوامل تعیین‌کنندۀ تقاضای کار کودك نیز به‌قرار ذیل‌اند:

  • ساختار بازار کار: بازار کار به‌نوبۀ خود نقش اشتغال در درآمد خانوار را تعیین می‌کند.
  • فناوری: میزان فناوری بر حدودی که کودك می‌تواند جانشین افراد بالغ شود تأثیر می‌گذارد.
 
 
 
 

 

امتیاز شما به این مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *