نظام آموزش و پرورش يكي از سازمانهای پيچيده و بزرگ اجتماعي در هر كشوري محسوب مي شود و با رشد و توسعه اجتماعي و فرهنگي و اقتصادي پيوندي ناگسستني دارد و به تدريج از يك حالت ابتدايي به يك حالت پيچيده در آمده است(۱) براي رسيدن به جامعه اي ايده آل و پويا که در آن انسانها صاحب حق و حرمت باشند، نيازمند تشکيلات نو، معلمان نوانديش و دانش آموزان نوپرداز هستيم. آموزش و پرورش هم سبب انتقال فرهنگي ميشود و همه به مثابه يك جريان جامعه پذير عمل ميكند. آموزش و پرورش در قالب توسعه، نيروي انساني مورد نياز را پرورش ميدهد و با تغييرات رفتاريي كه در افراد ايجاد ميكند، آنها را متناسب با اهداف مورد نظر جامعه بار ميآورد. بدون شك كودكان و نوجوانان امروز سازندگان جامعه فردا هستند و چگونگي پرورش اجتماعي آنان نقش مهمي در شكلگيري شخصيت آنان و در نهايت، در رشد و توسعه فرهنگي،اجتماعي ، سياسي و اقتصادي جامعه ايفا خواهد كرد. از طرفی، موانع زیادی بر سر راه تحصیل و سوادآموزی کودکان کار است. (۲)
سواد چیست؟
سازمان ملل در دهه دوم قرن ۲۱، تغییری در مفهوم سواد ایجاد کرد. در این تعریف کلا ماهیت سواد تغییر یافت. مهارتهایی اعلام شد که داشتن این تواناییها و مهارتها مصداق باسواد بودن قرار گرفت. بدین ترتیب شخصی که در یک رشته دانشگاهی موفق به دریافت مدرک دکترا میشود، حدود ۵ درصد با سواد است. به تازگی «یونسکو» یک بار دیگر در تعریف سواد تغییر ایجاد کرد. در این تعریف جدید، توانایی ایجاد تغییر، ملاک باسوادی قرار گرفته است یعنی شخصی باسواد تلقی می شود که بتواند با استفاده از خواندهها و آموختههای خود، تغییری در زندگی خود ایجاد کند.(۳) یکی از اهداف كلان توسعه هزاره سوم، دستیابی به آموزش ابتدایی همگانی و دسترسی برابر به سطوح آموزشی برای همه کودکان جهان فارغ از جنسیت آنها است. این هدف با آرمان کاهش فقر، رابطه تنگاتنگ دارد، زیرا در سطوح محلی، هزینههای آموزش، ثبت نام، لباسهای فرم و موارد دیگر، میتواند مانعی برای ورود کودکان به سیستم آموزش باشد. سازمان ملل برآورد کرده است که ۱۷۱ میلیون نفر از مردم فقیر جهان، تنها با کسب مهارتهای ساده خواندن و نوشتن، میتوانند از “فقر مطلق” خارج شوند. همچنین در مورد کودکانی که دارای مادران باسواد هستند، شانس زنده ماندنشان پس از ۵ سالگی، ۵۰ درصد بیشتر خواهد بود. در ایران، آموختن سواد به بیسوادان و اساساً سواد آموزی، از وظایف وزارت آموزش و پرورش است و سازمان نهضت سوادآموزی به عنوان متولی آن، این وظیفه خطیر را به عهده دارد. در سالهای اخیر، تعداد بیسوادان در گروه سنی ۱۰ سال به بالا به کمتر از ۲ میلیون نفر کاهش یافته است.(۴)
آیا همه کودکانکار، بازمانده از تحصیل هستند؟
میدانیم که کودکان کار واقعیت جامعه هستند و در هزار توی مشکلاتی شهر و هیاهوی شهرنشینی گم شده اند. ابتلا به انواع و اقسام بیماریها، کمبود بهداشت، سوء تغذیه و در معرض آسیب های اجتماعی قرار داشتن فصل مشترک معضل کودکان کار است. این کودکان به علت نوع زندگی ای که دارند، کودکی نمیکنند و خیلی زود وارد فضای اقتصادی بازار می شوند. این افراد به علت نوع حرفه شان در معرض انواع آسیبها و بزه های اجتماعی قرار دارند و باید هم از لحاظ سواد و هم از نظر سلامت روانی مورد توجه قرار بگیرند .حرفه آموزی به کودکان کار از دیگر برنامههایی است که سازمانهای مردم نهاد (سمن) به آن همت گماشته اند تا کودکان کار بتوانند با بهرهگیری از آموزههای حرفه ای و منظم و در خوشبینانهترین حالت با در اختیار داشتن مدرک کارآموزی وارد محیط کار شوند. با این وجود اقداماتی که تا به حال برای ساماندهی کودکان کار صورت گرفته، کافی و موثر نبوده است. از سوی دیگر در خصوص آسیبهای اجتماعی همیشه نگاه پیشگیرانه وجود داشته و کودکانی که نظارت کمی از سوی خانواده داشته اند و در فضاهای آسیب پذیر نیز زندگی میکنند اولین کاندیداهای تولید آسیب در جامعه هستند. به همین دلیل آگاهی رسانی به این خانوادهها باید در درجه اول اهمیت باشد.(۵) طی سالهای آینده این کودکان در سطوح بعدی دچار مشکل خواهند شد و بسیاری از آنها از قبولی در کنکور نیز محروم میشوند، در واقع وضعیت بسیاری از این کودکان در شرایط غیرکرونایی نسبت به کودکان مرفه نشین متفاوت بوده است و از عدالت آموزشی مناسبی برخوردار نبودهاند. در همان زمان نیز ورود به دانشگاههای دولتی به علت نبود عدالت آموزشی برای آنان سخت بوده است.(۶)
در مورد استراتژیهای مورد استفاده سازمانهای مردمنهاد برای وارد ساختن کودکان کار به چرخه آموزش، باید توجه کنیم که به دلیل ساعت کار طولانی و مشاغل سنگین این کودکان، تنها گزینه کارآمد برای وارد ساختنشان به چرخه آموزش، آن است که روشی متفاوت با روش آموزش و پرورش رسمی طراحی شود تا بتوان از کمترین زمان برای فراگیری مهمترین مواد درسی و نکات اصلی آموزشی استفاده نمود. بسیاری از این کودکان به واسطه عدم آموزش، دچار طرد اجتماعی شده و به تدریج از جامعه و خدمات اساسی زندگی کنار گذاشته می شوند. بنابراین سازمانهای مردمنهاد فعال در حوزه کودکان کار، میکوشند تا با ایجاد انعطاف زمانی و محتوایی در برنامههای درسی، شرایطی را فراهم آورند تا بتوان در ساعتهای محدودتری این کودکان را تحت آموزش کاربردیترین مفاد درسی که غالبا شامل مهارت خواندن و نوشتن و ریاضیات و آموزش حقوق کودک و مهارتهای زندگی است، قرار داد تا حداقل از طرد آموزشی این کودکان جلوگیری شود.(۷) با شیوع کرونا نیز روند آموزش دستخوش تغییرات بسیاری از جمله آموزش آنلاین شد. یکی از الگوهای رویش در مدرسه کودکان کار صبح رویش، پیدایش یک الگوی نوین آموزشی به نام دانستان شد.
اساس فعالیت مدرسه کودکانکار صبح رویش چیست؟
تجربه چندین ساله ما تحت عنوان مدرسه کودکان کار صبح رویش نشان می دهد که مسئله آموزش تا حد زیادی به برداشت های فرهنگی و شرایط خانوادگی کودکان وابسته است. طبق آمار به دست آمده کودکانکار، تجربه طرد از آموزش را بسیار تجربه کردهاند. جا ماندن کودکان از تحصیل و سواد مالی در سال۲۰۲۲ یکی از تلخ ترین مصداقهای طرد آموزشی است. طبق تجارب چندین ساله ما، کودکان در محدوده دروازه غار با دو دسته افراد در ارتباط هستند، دسته اولیه و دسته ثانویه. دسته اولیه شامل خانواده و دوستان و دسته ثانویه شامل مدارس و مراکز آموزشی است. مدارس موجود در این منطقه علیرغم وجود آموزش، گاهی نمیتوانند آسیبهای وارد شده توسط دسته اول را رفع کنند. در مدرسه کودکان کار صبح رویش برآنیم تا به عنوان دسته ثانویه، عملکردی درخور داشته و تا حد امکان بتوانیم با پیاده سازی الگوی رویش و ارتقا سطح سواد، آسیبهای دسته اول را جبران کرده و آینده بهتری را برای کودکان به ارمغان بیاوریم. با شیوع کرونا نیز روند آموزش دستخوش تغییرات بسیاری از جمله آموزش آنلاین شد و از آن جایی که آموزش، اولویت اول مدرسه کودکان کار صبح رویش است، یکی از الگوهای، پیدایش یک الگوی نوین آموزشی به نام دانستان شد. در کنار آموزش، اولویت دوم موسسه کودکان کار صبح رویش مهارت آموزی (شامل مهارت های فکری، مهارت های زندگی و…) منطبق با استعداد های هر کودک است.(نگارنده)