شهرداری تهران در سال ۱۳۸۹ خورشیدی گزارشی در مورد کودکان خیابانی هفت تا ۱۸ سال در این شهر تهیه کرد که به رقم ۱۲ هزار و ۴۹۰ نفر به در کل تهران رسید. البته تمام اینها کودک کار خیابانی نبودند و برخی از آنها در محلهای غیر از خیابان مانند کورهها و … مشغول به کار بودند. در سال ۱۳۹۰ خورشیدی تعداد کودکان کار خیابانی در حدود ۷ هزار و ۲۰۰ نفر بودند.
در واقع دیده میشود که آمار و ارقام در خصوص کودکان کار بسیار متفاوت هستند و این نشان میدهد که ما از نظر داشتن یک سیستم مرکزی جمعآوری اطلاعات که بتواند با استفاده از روشهای یکسان و علمی و در سالهای مختلف گزارشی درست از تعداد کودکان کار ارائه کند و ما بتوانیم امکان مداخله برای بهبود شرایط کودکان داشته باشیم، ضعیف هستیم.»
اطلاعات در مورد کار کودکان در روستاها بسیار کم است. استاد دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی معتقد است که «بیشتر مطالعاتی که ما در مورد کار کودک در ایران داریم مربوط به کودکان خیابانی است و گروههای دیگر شغلی و کار روستایی کودکان اطلاعات خیلی کمتر است.
وی میگوید که «در مورد تحصیلات کودکان هم چیزی در بین ۲.۴ دهم تا ۵۰ درصد گزارش شده است. در آمار نشان میدهد که به طور متوسط چیزی بین ۱۰ تا ۱۷ درصد کودکان بیسواد هستند و بین ۴۰ تا ۶۰ درصد کودکان کار ترک تحصیل کردهاند. البته نرخ بیسوادی کودکان کار روستایی و شهری با تفاوتهای کمی و ترک تحصیل آنها شبیه به یکدیگر است.»
بیشتر مطالعاتی که در مورد کار کودک در ایران داریم مربوط به کودکان خیابانی است و در مورد گروههای دیگر شغلی و کار روستایی کودکان اطلاعات خیلی کمتر است ۷۵ درصد کودکان در تمام هفته مشغول به کار هستند
«مطالعاتی که در مورد ساعات کار کودکان وجود دارد نشان میدهد که ساعات کار آنها زیاد است؛ یعنی کودکانی که برای خانواده کار میکنند بین سه تا پنج ساعت در روز و آنهایی که برای دیگران کار میکنند هفت ساعت در روز و به طور متوسط سه تا چهار روز در هفته کار میکنند. البته با توجه به ساعات کار آمار نشان میدهد که ۷۵ درصد کودکان در هفت روز هفته مشغول به کار هستند.»(1)
تاکنون پیمایشی درباره اینکه وضع اقتصادی و افزایش گرانیها تا چه میزان بر جمعیت کودکان کار تاثیر گذاشته است، صورت نگرفته است. نهادهای دولتی نیز از ارائه آمار و بررسی پژوهش بهروز خودداری میکنند، اما آنچه مسلم است شواهد نشان میدهد تورم، بیکاری، وضع نامطلوب اقتصادی و گرانی سرسامآور از مواردی است که نشان میدهد وضع اقتصادی جامعه و وضع کودکان خانواده فرودست خوب نیست. بنابراین وقتی اقتصاد خانواده کودکان فرودست خراب باشد، اولین کاری که خانواده انجام میدهد این است که از مایحتاج و تحصیل کودکان خود دریغ میکند و وضع کودکان بغرنجتر میشود.»
«بخشی از خانوادههایی که از تحصیل کودک خود دریغ میکنند، نیازمند هستند و وقتی این کودکان به مدرسه نروند، از سوی والدین مجبور میشوند برای تامین معاش، به کار مشغول شوند. در سه سال گذشته شواهد نشان میدهد با وضع بد اقتصادی، وضع کودکان کار در خانوادههای کمدرآمد نیز بدتر شده است.»
برای ما به عنوان فعالان نهادهای مدنی، استدلال سازمان بهزیستی ملاک نیست زیرا معتقدیم همه کودکانی که در ایران زندگی میکنند باید مشمول پیماننامه جهانی حقوق کودکان باشند. باید به رشد همه جانبه آموزش تحصیل، بهداشت کودکان توجه شود. به عنوان نهادهای مدنی معتقد هستیم که ملیت اصلا ملاک نیست. سال ۷۳ پیماننامه جهانی حقوق کودکان را پذیرفتیم. طبق این پیماننامه هر کودک مهاجر در هر کشوری باید برابر با کودکان ساکن آن کشور خدمات دریافت کند اما اینکه مسئولان، کودکان کار را به اتباع و غیراتباع تفکیک میکنند، در واقع میخواهند صورت مساله را پاک کنند. یکبار میگویند اتباع هستند، یکبار کودکان کار را در فیلم نمایش میدهند و میگویند باند هستند اما همه این موارد برای پاک کردن صورت مساله است.»
متاسفانه در سالهای اخیر درباره کار خیابانی کودکان، شاهد روند افزایشی تعداد دختران درفضاهای اجتماعی مثل خیابان هستیم، خیلی از خانوادهها ترجیح میدهند دخترانشان در خیابان کار کنند و پسرها در کارگاهها مشغول باشند.»
نباید فراموش کرد که کودکی کودکان کار تباه میشود. در سن کودکی به نانآور خانواده تبدیل و به نوعی پیر میشوند و آسیبهای زیادی متوجه این کودکان است. اقدامات صورت گرفته در این بخش باید بهگونهای باشد تا از آسیبهایی که متوجه این کودکان است کاسته شود اما چشماندازی برای بهبود وضع کودکان کار وجود ندارد.(۲)