روزهای زیادی در تقویم وجود دارند که به یاد آدمها شغلها و مناسبتهای خاص نامگذاری شدهاند.
یک ژوئن در بسیاری از کشورها با نام روز کودک شناخته میشود. در روزهای خاص کودک، تلویزیون گلچین بهترین برنامههای کودک را نمایش می دهد، در مدرسهها جشن یا محفلی به یادماندنی برگزار میشود تا کودکان روز خوشایندی را تجربه کنند. بعضی از خانوادهها به این مناسبت، به فرزندانشان هدیه هایی کوچک و بزرگ میدهند.
به نظر میرسد که نهادهای جامعهپذیرکردن کودک، همچون خانواده، رسانه و مدرسه تمام تلاششان را میکنند تا کودک دستکم در این روز اوقات خوشی را بگذراند.
دوران کودکی دورانی است که آدمها در آن بیش از هر زمان دیگری آسیب پذیراند، ممکن است هر تهدید کوچک یا بزرگی را از سمت مراقبانشان به عنوان تهدیدی علیه بقا و زیست خودببینند. آنها نسبت به رفتار یا گفتاری که آمیخته با درجاتی از خشونت باشد، بسیار شکنندهاند و هیچ بعید نیست، باورهایی چون نخواستنیبودن، ارزشمندنبودن و ناکافیبودن را تجربه کنند. آنها در این دوران بسیار تربیتپذیراند. این دوران طلایی که مانند شمشیری دولبه نقشی کارآمد یا ناکارآمد را تا پایان عمر کودک بازی میکند، برای جامعهپذیر کردن و بخشیدن عزت نفس به او بسیار مغتنم است؛ از این رو کودک تا پایان کودکی روزهای درخشانی که همچون روز جهانی کودک به او عزت و مهر ببخشند نیازمند است. کشورهای توسعهیافته فرهنگی، سیاسی و اقتصادی به این اجماع رسیدهاند که کودک در وهله اول باید کودکی کند و در قالب بازی نقش خود و فرهنگ جامعه را یاد بگیرد، تفاوت ماهوی خود و جنس مخالف را بفهمد و حتی کمک خرجشدن و مهارتهای شغلی را یاد بگیرد، به شرط اینکه موظف نباشد در شرایط سخت و در ساعات طولانی کار کند. تعالیم در مدارس آنها بهگونهای است که آشپزیکردن، هنر نمایش، نواختن ساز و بهطور کلی هر مهارتی را که دانشآموز در حین تحصیل یا فراغت از آن در زندگی خود لازم میبیند، در سرفصل آموزشی او قرار بگیرد.
شاید کودک جهان اولی حاصل ضرب عدد اعشاری کوچک با عددی یک رقمی را نداند و در مدرسه به او گفته باشند با ماشین حساب آن را به دست بیاورد، اما باید توانایی پختن غذا، کیک و فروش آن را داشته باشد؛ چرا که کودک باید با بازی و آموزش آرامآرام برای تشکیل یک زندگی مستقل و ورود به جامعه آماده شود. در این نوشتار اجمالا حقوق کودک جامعهپذیر شدن او، چالشهای کودکانی که ناچاراند کار کنند و رویکرد صبحرویش را در این باره پیش رویتان میگذاریم
حقوق کودک
حقوق کودکان حقوق کمی نیست. مهمترین آنها حق بر تامین نیازهای اساسی برای حفاظت جسمانی، غذا، آموزش عمومی دولتی و مراقبتهای بهداشتیاند. حق بر برابری، صرفنظر از اینکه از چه نژاد یا جنسیتی باشند، حق بر نگهداری و امنیت، رفاه، حق آزادی بیان، حق بر سلامتی و تحصیل از حقوق مهم دیگریاند که کودکان و بهطور کلی انسانها باید از آن برخوردار شوند. برای برآوردهشدن حقوق کودک، حمایت و نظارت دولت و مراجع قانونی بسیار موثر است. با این همه نهادهایی چون خانواده مدرسه و رسانه هم توانایی این را دارند که با رعایت حقوق کودک زندگی بهتری پیش روی او بگذارند، بهعنوان نمونه کودک حق دارد در محیطی زندگی کند که در آن خبری از ناامنی روانی نیست، آزادی بیان او در خانواده و مدرسه تامین شود، بهدور از تبعیض قومیتی و نژادی در نهاد مدرسه و بافت جامعه پذیرفته شود و مهمتر از همه اینکه آموزشهای لازم را برای زندگی بهتر در کودکی و بزرگسالی از آن نهادها یاد بگیرد.
جامعهپذیری کودکان از منظر جامعه شناسانه
کودکان ابزارهای لازم را برای جامعهپذیر شدن از دو گروه یاد میگیرند که به آنها گروههای اولیه و ثانویه میگویند. گروه اولیه شامل خانواده، دوستان و همسالاناند. در این گروه، روابط کودک با افراد، شخصی، چهرهبهچهره و نزدیک است. او عوامل هنجارمند اجتماعی را در این گروه میآموزد و اگر این گروه نتوانست این عوامل را به کودک انتقال دهد، باید در گروه ثانویه آنها را بیاموزد. کودکانی کـه کار میکنند، معمولا از زندگی در کنار خانواده و همسالانی که هنجارها را بهدرستی به آنها بیاموزند بینصیب یا کم نصیباند، کودک با ورود به مدرسه و جوامع رسمیتر با گروه دوم مواجه میشود. اجتماعی شدن در فرآیند تعامل با گروه اولیه و ثانویه بهدست میآید. عوامل محیطی اقتصادی و اجتماعی راههای وصلشدن به این دو گروه را مشخص میکنند. قشربندی هرم سیاسی نیز در بهنجار یا ناهنجار شدن کودکان نقش مهمی ایفا میکند.
علاوهبراین ،سیاستگذاریها یا نحوه تخصيص امکانات آموزشی برای کودکان بر زندگی آنان تاثیر بسیار دارند؛ به این معنا که در شرایط نامطلوب محیطی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کودکانی که در وضعیت دشوار یا در معرض آسیباند، ناهنجاری را بهجای اجتماعی شدن از دو گروه نامبرده میآموزند.
کار کردن در ساعات طولانی خط بطلانی است بر مهمترین حقوق کودکانی که نمیتوانند چون همسالان خود خردسالی کنند یا دانشآموز تمام وقت باشند؛ درنتیجه از دوران طلایی آموزشپذیری باز میمانند. حضور در خیابانها و کارگاههای پرخطر یا با شرایط دشوار تهدیدهای بزرگی علیه تمامیت جسمانی و روان کودکاند. در چنین شرایط ناامنی دیگـر نوبـت بـه تامین حق بر رفاه و آزادی بیان کودک باقی نمیماند. صبحرویش پذیرای کودکانی است که بعضی از آنها از حقوق اولیهای چون حق بر غذای سالم، بهداشت تندرستی و امنیت روانی بهرهای ندارند. آنها در مناطق حاشیهای درونشهری و برونشهری زندگی میکنند و بههمیندلیل از امکانات آموزشی مناطق دیگر شهر بهرهمند نمیشوند.
مدرسه ما تلاش میکند که نقش هر دو گروه جامعهپذیرکننده را نسبت به کودکان کارگر و در معرض آسیب برعهده بگیرد. همان طور که گفته شد افراد گروه اول که والدین هم در ذیل آن قرار میگیرند، عهدهدار نقش آمادهسازی کودک برای ورود به جامعهاند، مثلا نحوه غذاخوردن، حمامکردن و برقراری رابطه کودک با دیگران در این گروه به او آموخته میشود. صبحرویش ذاتا گروه ثانویه است، ولی بعضا نقش گروه اولیه را هم ایفا میکند و یا گاهی به خانوادههای دانشآموزان آموزشهای لازم را ارائه و توانمندشان میکند.
کارکرد گروه ثانویه مثل مدرسه تعدیل کردن نقص های گروه اول در فرآیند جامعهپذیرکردن است. هر چند کودکانی هم که در مناطق خوب شهر زندگی میکنند، ممکن است بهجای یادگیری هنجارها کژکارکردی را یاد بگیرند.