وضعیت کودکان کار در جهان
در جهان ۲۵۰ میلیون کودک کار وجود دارد که بیش از سه چهارم تا ۹۰ درصد از آنها در کشورهای مختلف در حال رشد بوده و در خیابان کار میکنند، اما در خانه زندگی میکنند و نانآور خانه هستند. طبق آمار سازمان جهانی کار ۱۲۰ میلیون نفر از ۲۵۰ میلیون کودک کار، وارد بازار کار شده و مشغول به کار تماموقت هستند و ۱۳۰ میلیون کودک دیگر به صورت پاره وقت کار میکنند که اغلب آنها پسر هستند. همچنین براساس تخمینهای جدید این سازمان از این تعداد ۱۲۲.۳ میلیون کودک در منطقه آسیا و پاسیفیک، ۴۹.۳ میلیون نفر در آفریقا و ۵.۷ میلیون کودک در آمریکای لاتین و کارائیب زندگی میکنند. به این ترتیب، بیشترین کودکان کار در آسیا زندگی میکنند.
از سوی دیگر طبق گزارش یونیسف از هر ۱۲ کودک در جهان یک کودک به صورت اجباری ناچار به کار می شود. البته به طور کل به ازای هر ۶ کودک در دنیا یک کودک، کار میکند و تعداد کودکانی که در مشاغل سخت فعالیت میکنند و بدترین اشکال کار کودک هستند، در سال ۲۰۰۶، ۱۲۶ میلیون نفر بوده است. اکثر کودکان کار یعنی ۷۰ درصد از آنها درگیر کارهای کشاورزی هستند، در حالیکه فقط ۹ درصد در کارهای صنعتی اشتغال دارند، همچنین در کشورهای آنگولا، برمه، کلمبیا، کنگو، لیبریا، سودان و اوگاندا گاهی از کودکان در درگیریهای نظامی استفاده میشود. در ایالات متحده آمریکا نیز حدود هزار کودک در مزارع کار میکنند که اکثر آنها از گروه مهاجرانی بودهاند که به طور غیر قانونی از آمریکای لاتین به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کردهاند
تعریف کودک کار
کارشناسان کودکانی که در خیابان دیده میشوند را در ۴ گروه طبقه بندی میکنند. گروه اول کودکان فقیری هستند که شبها به خانهشان برمیگردند. احتمالا به مدرسه میروند و بزهکار نیستند. گروه دوم نسبتا مستقل هستند و پیوندهای آنها با خانه در شرف از هم گسستن است. حضور آنها در مدرسه هم کمکم خاتمه پیدا میکند. در ادامه هم بزهکاری آنها شروع میشود.گروه سوم کودکان خانوادههای خیابانی هستند که به همراه خانواده خود در خیابان زندگی و کار میکنند. وضعیت آنها با فقر گره خورده است و گروه چهارم نیز تماس خود را با خانواده قطع کردهاند و تمام وقت خود را در خیابان میگذرانند و کودکان خیابانی «واقعی» هستند. البته سازمان ملل این معضل را در قالب کودک کار، پسر یا دختری است که خیابان، خانه و محلّ زندگی او شده و تحت حمایت و نظارت کافی بزرگسالان مسئول قرار ندارد، تعریف کرده است.
کودک کار؛ برده داری نوین در عصر تکنولوژی و فناوری
اغلب این کودکان از راه های دشوار درآمد کسب می کنند، کما اینکه در هوای گرم یا سرد، گونی بر دوش داشته و زباله که طلای کثیف اتلاق میشود، جمع آوری میکنند، اما تنها سهم ناچیزی به آنها تعلق میگیرد و این یک برده داری نوین در عصر تکنولوژی و فناوری است.
افزایش فقر باعث رشد آمار کودکان کار شده است
دلایل ایجاد پدیده کودکان کار، ارزان بودن دستمزد این کودکان است که اغلب بیسرپرست یا بدسرپرست هستند که توسط افراد سودجو بکار گرفته میشوند یا دارای والدینی هستند که مشکلات مالی دارند و از کودکانشان سوءاستفاده مالی میکنند.
نماینده مردم خدابنده در مجلس شورای اسلامی، ادامه داد: هماکنون سرچهارراهها کودکان کمتر از ۱۲ سال در حال دستفروشی هستند که این موضوع با هیچ عقل، منطق و یا حتی شرع و قانونی پذیرفتنی نیست که کودکان به جای تحصیل یا تفریح مشغول کار شوند.
متاسفانه با افزایش فقر در جامعه، آمار کودکان کار هم افزایش یافته است تاجایی که حتی در جادهها ساعت ۵ صبح کنار اتوبانهایی که هیچ امنیت جانی برای عابران وجود ندارد، این کودکان مشغول دستفروشی هستند که بیانگر این است که توسط باندی به کار گرفته شدهاند و تحت فشار در آن ساعت مشغول کار میشوند.در مجلس هم از بُعد قانون گذاری و هم تعیین بودجه توجه خاصی به حوزه آسیبهای اجتماعی داشتهایم، اما به دلیل وجود دستگاههای متعددی که در این حوزه فعالیت دارند و موازی کاری که صورت میگیرد، باعث شده که دستگاه پاسخگوی واحد فعال در زمینه کنترل آسیبهای اجتماعی نداشته باشیم. باید برنامهریزی دقیقی در این حوزه داشته باشیم و دستگاهها با همکاری و انسجام در جهت کنترل آسیبهای اجتماعی گام بردارند.
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی، تاکید کرد: بیش از ۱۵ دستگاه اعم از وزارتخانههای کشور، بهداشت، ورزش و جوانان، آموزش و پرورش و علوم، همچنین قوه قضائیه، کمیته امداد امام خمینی (ره)، نیروی انتظامی، شهرداری، سازمان بهزیستی و سازمانهای مردم نهاد برای کنترل آسیبهای اجتماعی ورود پیدا کردهاند، اما به دلیل موازیکاری آنها در این حوزه به نتیجه قابل قبولی نرسیدهایم.
پدیده کودک کار نسبت به تکدیگری در شرایط بدتری قرار دارد
داریوش قنبری نماینده ادوار مجلس، در رابطه با مسئولیت هر کدام از دستگاهها برای ساماندهی کودکان کار، گفت: دستگاههای زیادی متولی جمعآوری و ساماندهی کودکان کار هستند، اما همچنان ما با این معضل در سطح شهر مواجه هستیم، ضمن اینکه هر دستگاه، دستگاه دیگری را در این زمینه مقصر میداند و معتقدند همکاری لازم صورت نگرفته است.
وی افزود: موضوع کودکان کار باید تحت عنوان افراد بیسرپرست یا بدسرپرست به شکل خاص از طرف سازمان بهزیستی مورد توجه قرار گیرد، چرا که این سازمان به لحاظ قانونی وظایفی را در این زمینه دارد و لازم است وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در این زمینه اقدامات لازم را انجام دهد، همچنین وزارت کشور هم باید در این مورد با سازمان بهزیستی همکاری کند به این دلیل که بهزیستی به تنهایی از عهده این کار برنمیآید.
عضو کمیسیون اجتماعی در مجلس هشتم، تاکید کرد: مشکلی که در شرایط کنونی با آن مواجه هستیم، شرایط اقتصادی فعلی کشور است، چرا که در این وضعیت موضوع ساماندهی کودکان کار به راحتی امکانپذیر نیست و باید فکری برای این موضوع کرد.
وی تصریح کرد: متأسفانه برخوردهای نامناسبی با این کودکان صورت میگیرد، حتی در مورد حقوق اولیه آنها میشنویم که مورد اذیت و آزار قرار میگیرند، در این شرایط سازمان بهزیستی میتواند در حد توان با توجه به امکانات و منابعی که در اختیار دارد، این موضوع را ساماندهی کند.
طبق اعلام مجلس شورای اسلامی بین ۳ تا ۷ میلیون کودک کار در ایران مشغول به کار هستند که به دلایل مشکلات اقتصادی، بیماری والدین(اعتیاد)، آسیب پذیر بودن خانواده، عدم وجود منبع فرهنگی و … برای تامین امورات زندگی خود و خانواده مجبور به کار کردن در اماکن مختلف مانند مراکز زباله سوزی، کارگاههای تولیدی، جمعآوری ضایعات آهن و پلاستیک و … مشغول به کار هستند و تلاش میکنند تا با کمترین درآمد به چرخش چرخ زندگی خود و خانواده کمک کنند ولی این پایان کار نیست.
فعالان کارگری، مدافعان حقوق کودکان و همچنین فعالان حقوق بشر در ایران همواره از محل کار زیرزمینی کودکان ابراز نگرانی میکنند و به گمان بسیاری از کارشناسان کودکان کار که اکثر آنها همراه با پدر و مادر خود به ایران آمدهاند و به دلیل عدم وجود زیرساخت در کشور به ناچار همگام با والدین خود برای رسیدن به منبع درآمد کار میکنند و به این دلیل که مسئولان وزارت کشور، شهرداری، بهزیستی و … همواره تلاش میکنند که با این آسیب مبارزه کنند ولی مشکل دیگری که در این مورد وجود دارد عدم توانایی وزارت کار در مورد شناسایی مراکزی است که از کودکان به نوعی بهرهکشی میکند و این عدم نظارت به بحران کودکان کار کمک میکند و همچنین عدم آگاهی از وضعیت ۷ میلیون کودکی که عمدتا از اتباع هستند نگرانیها را بیشتر میکند.
با توجه به ماد ۷۹ قانون کار ایران، بهکارگیری افراد زیر ۱۵ سال ممنوع است و دلیل آن تعهدات حقوقی و اخلاقی است که جامعه در قبال اطفال دارد ولی حتی این قانون و قوانین حمایتی دیگر از کودکان هم نمیتواند در مقابل دستهها و باندهایی که به صورت مشخص و با برنامهریزی از کودکان استفاده ابزاری میکنند را بگیرد و با آنها برخورد کند.
عدم آگاهی از وضعیت نگهداری و چگونگی زندگی کودکانی که در زیرزمینها و به دور از چشم مردم در حال کار هستند میتواند در آینده باعث افزایش آسیبهای اجتماعی بشود زیرا این کودکان که عمدتا از خانوادههای متزلزل شده روانه جامعه میشوند از نظر فرهنگی و چگونگی برخورد در اجتماع هیچ گونه آموزشی ندیدهاند و تنها میدانند که باید در طول روز کار کنند و اندک غذایی بخورند و اکثرا در همان محلی که مشغول به کار هستند شب را صبح میکنند و به نظر میآید که در این مسیر هیچ حامی مشخصی ندارند.(۱)