اشتراک گذاری

فرشته‌ نجات

از وقتی چشم‌هام رو باز کردم دور وبرم پر بود از چیزهایی که دیدنش برای خیلی از آدم‌ها سخته چیزهایی مثل اعتیاد، فقر، خشونت و…. زندگی کردن تو شرایط سختی که دست خودت نبوده یواش یواش ازت کسی رو می‌سازه که خودش رو قربانی شرایط می‌دونه یه قربانی که همیشه منتظره یه نفر از راه برسه و فرشته نجاتش بشه یه روز سر یه کلاس مهم به خاطر اینکه هم‌کلاسیم بسته ارزاق بیشتری از من گرفته بود درس رو ول کردم و داد و بیدادم رو نثار آدم‌ها کردم؛ آدم‌هایی که دوست داشتم همیشه فرشته نجاتم باقی بمونن.

داستانی که گفتیم داستان زندگی خیلی از بچه‌هامونه. بچه‌هایی که به خاطر شرایط سخت زندگی خودشون رو یه قربانی می‌دونن که همیشه منتظرن یه نفر از راه برسه و نجاتشون بده وقتی دیدیم این تفکر تو بچه‌ها زیاده تصمیم گرفتیم مرکز رشد رو راه بندازیم. مرکزی که سعی داره به بچه‌ها یاد بده شرایط و تجربه هایی که تا الان داشتن رو  کنار بذارن و ادامه زندگی‌شون رو بدون یه ناجی و طبق تونایی‌هاشون پیش ببرن مرکز رشد بعد از کار کردن روی ذهنیت بچه‌ها، سعی می‌کنه استعداد اون‌ها رو پیدا کنه و بعد از تقویت کردنش، بچه‌ها رو به بازارهای کار سالم معرفی کنه اما معرفی بچه‌ها به بازارهای سالم، پایان کار مرکز رشد نیست و این مرکز تا دوسال از دور هوای بچه‌ها رو داره و یواش یواش کمک می‌کنه تا اون ‌ها بتونن فارغ از صبح رویش روی پای خودشون وایسن این روزها شاید جوون‌هایی رو ببینیم که توی شرکت‌های مختلف کار می‌کنن شرکت‌های تاکسیرانی، کامپیوتری، داروخانه‌ها و…. این جوون‌ها همون جوون هایی هستن که یه روزی با دست‌های مهربون شما تونستن روزاشون رو تو مرکز رشد صبح رویش به شب برسونن.

5/5 - (2 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *