نحوه رفتار با کودکانکار؛ پشتِ چراغ قرمز
درقسمت های قبل، درباره لزوم تعریف تراز و اصولی برای چگونگی رفتار صحیح با کودکانی که کار میکنند صحبت کردیم. (اگر آن مطلب را مطالعه نکردهاید، اینجا کلیک کنید.) در این مطلب میخواهیم کمی مفصلتر، درباره مختصات یکی از موقعیتهایی که در آن با بچههای کار روبهرو میشویم، یعنی «پشت چراغ قرمز»، بیشتر صحبت کنیم. همه ما هر روز شاهد این صحنه هستیم که بچهها سر چهارراهها، سراغ ماشینها میروند. یکیشان شیشهشوی و دستمال و کاردک دستش است و یکی فال و یکی اسپند و…
بارها از خود پرسیدهایم که بهترین رفتار در مواجهه با آنها چیست؟
طبق اصول تعریفشده در پژوهش و سند نحوه رفتار صحیح با کودکان کار، موقعیتی که در آن قرار داریم را دقیقتر بررسی میکنیم:
بچهای که کنار ماشین میآید سه نوع رفتار خواهد داشت:
- چیزی میفروشد؛
- خدماتی ارائه میدهد؛
- نه چیزی میفروشد و نه خدماتی ارائه میدهد، اما درخواست پول دارد (با جملاتی مثل: خاله/ عمو یه دشتی به من بده! خاله گشنمه، یه پولی بده یه چیزی بخرم! و…)
اولین گام صحیح ما در مواجهه با این موقعیت، چند لحظه مکث است تا در دام واکنش آنی و هیجانی خود از سر عذابوجدان یا احساساتیشدن نیفتیم. بعد از این وقفه، بررسی کنیم که در کدامیک از سه موقعیت بالا قرار داریم.
و در برابر جوابهای مبهمی مثل «هر چقدر کَرَمته!»، «هرچی خودت دوست داری!» و… مقاومت کنیم و تا زمانیکه سر هزینه به توافق نرسیدهایم، اجازه پاککردن شیشه را به او نداده یا چیزی از او نخریم.
کار دیگری که برای برگرداندن موقعیت تکدیگری به معامله سالم لازم است، طلبکردنِ «کیفیتِ کار» از کودکِ فروشنده است.
کمتر پیش آمده سر چهارراهها طوری رفتار کنیم تا کودکی که شیشه ماشینمان را تمیز میکند، نگران باشد که اگر درست و ماهرانه این کار را انجام ندهد، پولی دریافت نخواهد کرد.
درواقع میشود گفت در اکثر موقعیتهایی که با آن روبهرو میشویم، آن کالا یا خدمت ارائهشده، بیشتر حالتِ سوری دارد و در کارکرد و هزینهای متناسب با خود استفاده نمیشود. شاید ظاهر این تبادل، شبیه خرید و فروش باشد، اما کیفیت و جنس این معامله، از جنس همان تکدیگری است (بهخاطر مشخص نبودن قیمت کار و مطرحنبودن کیفیت مطلوب).
گام اول: وقفه چندثانیهای!
گام دوم: مشخصکردن موقعیتی که با آن مواجه هستیم (فروش کالا یا خدمات یا تکدیگری).
اگر در موقعیت سوم هستیم، با جدیتِ همراه با احترام، جواب منفی به درخواستش میدهیم. اما اگر در موقعیت اول یا دوم قرار داشتیم، از خودمان میپرسیم که به این کالا یا خدمات احتیاج داریم یا خیر؟
ممکن است ماشینمان را تازه به کارواش برده و نیازی به تمیز کردن شیشههایش نداشته باشیم. اما گاهی هم ممکن است بدمان نیاید شیشههای خاکی ماشینمان، کمی تمیز شود. یا دستمالکاغذی ماشینمان تمام شده باشد و فرصت رفتن به فروشگاه را نداشته باشیم.
اگر انتخاب و تصمیم ما این بود که براساس نیازمان، آن کالا یا خدمات را میخواهیم، گام بعدیمان مشخصکردن هزینه آن کالا یا خدمات از طرف کودکِ فروشنده است. یعنی از آنها بپرسیم: «هزینه این کالا چقدر است؟ هزینه این خدمات چقدر است؟». این مطلب ادامه دارد…