کودک کار و کودک خیابانی یکی از معضلاتی است که گریبانگیر اکثر شهرهای بزرگ در جهان معاصر است و امروزه از آن به عنوان تراژدی شهری یاد می شود. این معضل در کلان شهرها و شهرهای نسبتا بزرگ جوامع پیشرفته و در حال توسعه رو به گسترش است و در برخی از کلان شهرهای ایران نظیر تهران و مشهد نیز به وفور مشاهده میشود. این تراژدی شهری به دلیل مغایرت با بحث حقوق کودک از یک سو و همچنین به دلیل مسائل و پیامدهایش به یکی از مسائل جوامع امروزی تبدیل شده است.
سی رایت میلز(جامعه شناس آمریکایی) به درستی استدلال میکند که وقتی یک مساله تعداد زیادی از مردم را تحت تاثیر قرار میدهد باید ریشههای این مساله را فراتر از افراد و در ساختارهای اجتماعی یعنی در چارچوبهای کلی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جامعه جستجو نموده و نمیتوان مسائل و مشکلات جامعه ای را که به لحاظ ساختاری معیوب و دچار مشکل است را با تغییر حل نمود. بنابراین ضرورت توجه به مساله کار کودکان را میتوان در گسترش روز افزون کار کودکان، آسیبپذیری کودکان در برابر کار و تاثیرات اقتصادی و اجتماعی کار کودکان جستجو کرد.(۱)
کودکانکار
کودکان کار به کودکان کارگری گفته میشود که به صورت مداوم و پایدار به خدمت گرفته میشوند که این امر آن ها را در بیشتر اوقات از رفتن به مدرسه و تجربۀ دوران کودکی بیبهره میسازد و سلامت روحی و جسمی آن ها را تهدید میکند,این کودکان وابسته به خانواده هستند و در صورت کار نکردن آن ها خانواده قادر به تامین نیازهای ضروری خود نمی باشد.
کودکان کار در شرایط بسیار نامطلوب از نظر تغذیه، بهداشت و انجام کارهای خطرناک و حاد به سر می برند. این کودکان می توانند به راحتی بازیچه دست بزهکاران حرفه ای اعم از سارقین یا باندهای توزیع مواد مخدر، عوامل ایجاد خانه های فساد و… قرار گیرند. همچنین عدم بهره گیری از آموزش و تحصیل علم و فن، قدرت رقابت با سایر کودکان در ایجاد یک زندگی سالم را هر جه بیشتر از این کودکان سلب میکند. کار کودک نزد بسیاری از کشورها و سازمانهای بینالمللی فعالیتی استثماری تلقی میشود.
کودکان خیابانی
کودک خیابانی کودک بی خانمانی است که دورهای از زندگی خود را در خیابان سپری میکند. کودک خیابانی یک ناهنجاری اجتماعی است. کودک خیابانی بر اساس ماده یک پیماننامه حقوق کودک، به افرادی اطلاق میشود که زیر ۱۸ سال میباشند، در خیابان زندگی و کار میکنند. خانواده ندارند و یا امکان دسترسی به خانواده برخی از آنها وجود ندارد و بازگشت آنها نیز به خانواده امکان دارد و خانواده نیز منتظر بازگشت آنها است و همین طور کودکانی که خانواده منتظر آنان نمیباشد. عواملی مانند ناکامی خانوادگی، جنگ، فقر، حوادث و سوانح طبیعی یا انسانی، سوء استفاده توسط بزرگسالان، مهاجرت و خشونت از مهم ترین عوامل کشانده شدن کودکان به خیابانها هستند.(۲)
تعریف کودکان کار یا خیابانی
کودکان خیابانی در کشورهای مختلف اصطلاح ویژه خود را دارند. در انگلستان به آنها Street children، در آمریکا Street Kids و در ایتالیا Children of tunnels بچه های تونل (مترو) می گویند. برخی از صاحبنظران معتقدند که واژه کودکان خیابانی در دهه ۱۹۸۰ برای تشریح کودکانی به کار رفت که اکثر اوقات خود را خیابان ها با مشاغل مختلف سپری می کردند. طبق تعریف یونیسف کودکان زیر ۱۸ سال که عمده وقت خود را بدون سرپرستی و نظارت بزرگسالان به مشاغل رده پایین می گذرانند، کودکان خیابانی خوانده می شوند.
در سال ۱۹۹۷ یونیسف تعریف دیگری از کودکان خیابانی ارائه کرد که بر اساس آن کودکان خیابانی به کودکانی گفته می شد که در شهرهای بزرگ برای ادامه زندگی خود مجبور به کار یا زندگی در خیابان بودند. البته نقدی بر این تعریف وارد می باشد، زیرا که کودکانی در خیابان هستند که به اختیار خود در خیابان کار می کنند ؛ قسمت عمده ای از وقت آن ها در خیابان سپری می شود.
دسته بندی کودکان خیابانی
سازمان جهانی بهداشت، کودکان خیابانی را به ۴ گروه مختلف دسته بندی کرده است:
- کودکانی که در خیابان ها زندگی می کنند و اولین نگرانی آن ها زنده ماندن و داشتن سرپناه است.
- کودکانی که از خانوادهی خود جدا شده اند و موقتا در مأمنی مانند خانه های متروک و سایر ساختمان ها، پناهگاه ها و سرپناه ها زندگی می کنند و یا از منزل یک دوست به منزل دوست دیگر می روند.
- کودکانی که تماس با خانواده ی خود را حفظ می کنند ولی به علت فقر، پرجمعیت بودن خانواده و یا سوء استفاده ی جنسی و جسمی از آنان در بعضی شب ها و اکثر ساعات روز، در خیابان ها به سر می برند.
- کودکانی که در مراکز ویژه نگه داری می شوند اما قبلا در وضعیت بی خانمانی به سر می برده اند و در معرض خطر برگشت به همان وضعیت هستند.