گاه پیش میآید که کودکی خودش را به خانه دوستی معرفی میکند و از دشواریهای زندگیاش میگوید. مطابق دستورالعمل سازمان بهزیستی، در این شرایط، مجازیم، کودک را بپذیریم؛ اما ظرف ۲۴ ساعت باید با دریافت حکم قضایی از مراجع ذیصلاح، حضور او را در مرکز رسمی و قانونی کنیم.
اگر کودک خارج از ساعات اداری مراجعه کند، با شمارهی ۱۳۷ تماس میگیریم تا اورژانس اجتماعی روند اداری تحویل را پیگیری کند.
مشاوران حقوقی ما را تیم «همیاری» تشکیل میدهند که در مواقع اضطراری، برای پیگیری قانونی موضوعات به دادگاه مراجعه میروند. خوشبختانه تاکنون همه پروندهها با همراهی آنان، مسیر قانونی خود را با موفقیت طی کردهاند.
در خانهی دوستی، امنیت حرف اول را میزند
بسیاری از کودکان، با سابقهای از آسیبهای روانی و اجتماعی به خانه میآیند. از اینرو، احتمال بروز رفتارهایی چون خودزنی، خودکشی یا فرار وجود دارد. برای این موقعیتها، از پیش برنامهریزی کردهایم و راهکار مداخلهی فوری و دقیق طراحی شده است. در سال نخست حضور هر کودک، اصل را بر احتیاط و مراقبت ویژه میگذاریم؛ چرا که امنیت و سلامت جسمی و روانی پسرهای خانه، نخستین و مهمترین اولویت ماست.
از دنداندرد تا امید دوباره
در مقطعی، گروهی از کودکان خانه دچار بیماری شدند. در آن دوران، هفتهای یک تا دو نوبت از پزشکان داوطلب «همیاری» دعوت کردیم تا به «سرزمین رویش» بیایند و کودکان را معاینه و درمان کنند. بیشتر مشکلات، به دهان و دندان مربوط بود. بهطور میانگین، هر کودکی را دو تا سه بار دندانپزشک میبیند.
یکی از پسرهای خانه، که دندان جلوییاش شکسته بود، بعد از ترمیم دندان، با شوقی کودکانه گفت: «دیگه لازم نیست پیامد مثبت بگیرم، همین که دندونم درست شده، برام کافیه!» حالا مراقبت از دندانهایش برایش دغدغه همیشگی شده تا مبادا دوباره شکسته یا کج شوند.
خانه دوستی
در خانهای کوچک با قلبهایی بزرگ، شش پسر کوچولو قصه کودکیشان را از نو مینویسند؛ با دستانی که خاک را میکاوند، واژهها را از سر میآموزند و دیوارها را با رنگ امید تزئین میکنند.
خانهای که شبیه خانه است
پیش از آنکه به جای «مرکز نگهداری» بگوییم، «خانه دوستی»، خوب فکر کرده بودیم که چه بگوییم. میخواستیم فضای خانههای دوستی، حالوهوایی شبیه خانوادهای گرم و امن داشته باشد. یک هال بزرگ با تلویزیون، مبلهای راحتی، کتابهایی متناسب با روحیه کودکان و دیوارهایی که با کمک خودشان تزئین شده، اولین نشانههای «خانه» بودن این فضاست.
الفبای از یاد رفته
شش پسر کوچک خانه نگهداری، همه بازمانده از تحصیلاند؛ سواد خواندن و نوشتن ندارند و آنچه را هم از گذشته میدانستند، از یاد بردهاند. یکی از معلمان باتجربه ما با ارزیابی دقیق وضعیتشان، الفبا را از نو به آنها آموزش میدهد. حالا هشت تا نه نشانه را یاد گرفتهاند و در کنار آموزش حروف، تمرین ریاضی و گفتگوهای هفتگی هم دارند.
آموزش، بازی و زندگی
برنامه روزانه بچهها زمانبندی مشخصی دارد: خواب، بیداری و وعدههای غذایی، اما برای تنوع، زمان مشخصی برای استفاده از تبلت و ایکسباکس در نظر گرفتهایم. پسرها چند بار در هفته به محوطه میروند و با دوچرخههای هدیهای بازی میکنند یا فوتبال گروهی دارند.
زمین کوچک، حس بزرگ مالکیت
مقابل خانه، زمینی کوچک (به اندازه ۲×۱ متر) به نام هر کودک سند زدیم. در این زمین، خودشان بلال و تخمه آفتابگردان کاشتهاند، مترسک ساختهاند و آن را آبیاری میکنند. این حس مالکیت نمادین، آنها را مسئول و متعهد کرده است. برداشت گوجه و فلفل از باغچهشان، به آنها انرژی خاصی میدهد.
قوانین، مسئولیت، مشارکت
در خانه دوستی، چیزی هست به نام برد قوانین. هر از گاهی، بچهها دور مربیها جمع میشوند و قوانین را با هم مرور میکنند. تابلوی دیگری هم هست: «تابلوی مسئولیتها»؛ جایی برای تمرین نقشآفرینی مثبت. هر کودک بخشی از کارهای خانه را به عهده دارد: از چیدن سفره صبحانه تا جارو کردن پس از شام.
یکی از آنها میگوید…
«دیگه دنبال پیامد مثبت برای رفتار خوبم نیستم… همین که دندونم درست شده، برام کافیه! حالا فقط میخوام مراقبش باشم تا نشکنه!»
کودکیهای آسیبدیده، امیدهای دوباره
بعضی از کودکان ما، صحنههایی را دیدهاند که نباید میدیدند. دوری از خانواده، تجربههای تلخ و اختلالات رفتاری بخشی از گذشته آنهاست. ما با مشاهدات روانشناختی، تستهای تخصصی و همراهی روانشناسان سعی کردهایم شرایطی فراهم کنیم تا این کودکان از نو، امنیت، سلامت و آرامش را تجربه کنند.