اشتراک گذاری
  • خانه
  • رویداد ها
  • «توانستان» و «مهارتکده»؛ دو یار دیرین صبح‌رویش برای تربیت انسان کارآمد

«توانستان» و «مهارتکده»؛ دو یار دیرین صبح‌رویش برای تربیت انسان کارآمد

توانستان، حتی برای بعضی‌ از آدم‌هایی که صبح‌رویش را می‌شناسند، دنیا و نام ناشناخته‌ای است. جایی است که هم مدرسه است و هم نیست. این سرای امید صبح‌رویش، در خیابانی حوالی بوستان زندگی جاخوش کرده است؛ یک تکه از صبح‌رویش که نرسیده به میدان شوش، خیابان مشهدی حسن، در همسایگی کلانتری دروازه‌غار آرام گرفته؛ خانه‌ای که پذیرای علاقه‌مندان به آموزش‌های ورزش، هنرهای تجسمی، موسیقی، سینما، صنایع دستی، امور فنی، تئاتر، زبان‌های خارجی و… است. از الف تا یای مهارت و هنرهایی را که هر نوجوانی ممکن است در ایام نوجوانی هوس تجربه‌اش به سرش بزند، در زنبیل آموزش جوانکده پیدا می‌شود. پاتوق نوجوان‌ها و بزرگسالانی است که چشم‌انداز معنادارتری را در زندگی حرفه‌ای خود می‌خواهند. یاد گرفتن مهارت، زودبازده‌تر از جامعه‌پذیری و کار فرهنگی است؛ مربی‌های یار و همیار این مرکز، این اقبال را دارند که نتیجه کار خود را زودتر از واحدهای دیگر صبح‌رویش به چشم بینند؛ یک نتیجه لمس‌کردنی که سیر توانایی‌ها و خاطرات شاگرد و استاد را نشانشان می‌دهد. آدمیزاد برای گذر از بدویت به تمدن به ابزار مهارت نیاز داشت. عبور انسان از عصر سنگ، عصر برنز، عصر آهن و اعصار دیگر، معنایی جز این نمی‌دهد که اگر انسان توانایی کار با ابزار را نداشت، دوره‌های مختلف تکاملی را طی نمی‌کرد و خبری از عصر اطلاعات و ارتباطات امروز نبود. یاران صبح‎رویش دوست داشتند، فرزندانی را پرورش دهند که خودشان قدر و اهمیت مهارت‌‌آموزی را بدانند. در دوره‌ای از سال‌های اول مدرسه، توانستان محلی بود برای تربیت نیروی انسانی و تقویت مهارت‌های سخت. در همان سال‌ها بود که با پشت‌سرگذاشتن اتفاقاتی به این نتیجه رسیدند که کسی با بلد بودن یک فن، راه به جایی نمی‌برد، مگر این که مهارت نرم را هم یاد بگیرد. در کنار توانستان، مرکز رشد هم شکل گرفت تا اعتماد‌به‌نفس و عزت‌نفس مهارت‌جوهایش رشد کند. سلسله‌کارگاه‌هایی که برای مهارت‌آموزی دانش‌آموزان و مهارت‌‌آموزان در مدرسه‌های صبح‌رویش و توانستان برگزار می‌شود، ریشه در جدول مفاهیمی دارد که براساس طرح‌ها و ایده‌‌ها تنظیم شده است؛ ایده‌هایی که کارشناس‌های حوزه‌های مختلف در یک کارگروه آن را بررسی کرده‌اند. در این پروژه‌ها، ریزفاکتورهای اجرایی درنظر گرفته شده است. در دبستان‌های صبح‌رویش، تمرکز بر روی آموزش مهارت‌های پایه‌ای به دانش‎آموزان است. این مهارت‌ها براساس سن کودک و نیازهای او طراحی می‌شوند. جنس نیاز دانش‌آموز به‌فراخور ویژگی‌اش دست‌ورزی یک مهارت سخت، استدلال کردن، هوش فضایی و… است؛ خلاصه که مجموعه آنچه به‌عنوان نیاز کودک در منابع علمی درنظر گرفته می‌شود، در جدول مفاهیم صبح‌رویش آمده است.

برای یادگیری هنر، گذراندن پیش‌نیاز ضروری است. کودکان و نوجوانان در فرآیندی مهارت را تجربه می‌کنند، استعدادهای خود را می‌شناسند و احساساتشان را درک می‌کنند. رویکرد واحد مهارتی مدرسه که تا پیش از تغییر ساختار، با نام مهارتکده شناخته می‌شد، به این شیوه است که در کارگاه‌های مدرسه، پروژه‌هایی تعریف می‌شود، در طی یک سال، یاران، پروژه‌ها را در ده‌ گام و صدگام پیاده می‌‌کنند و خروجی‌ مهارت‌آموزی را در پایان همان سال برآورد می‌کنند، بررسی‌های خروجی کار به این شیوه نیست که چه کسی از پس کیف‌دوختن برمی‌آید، چه کسی نه؛ بلکه براساس مراحلی است که انتظار می‌رود، هر فرد با توجه به مراحل رشد و ویژگی‌هایی که داشته است، پیش برود. در مقطع متوسطه، آنچه که برای صبح‌رویش اهمیت دارد، این است که کارگاه دانش‌آموزان، محلی باشد برای کسب تجربه؛ جایی که بچه‌ها با دیدن مراحل رشدشان در یادگیری مهارتی سخت به این باور می‎رسند که می‌توانند روی پای خودشان بایستند. توانستان فقط مخصوص کسانی نیست که تحصیلات پایه را گذرانده‌اند، کسی هم که از تحصیل بازمانده و حتی به بیست‌وپنج‌سالگی رسیده، درِ توانستان به رویش باز است، با این همه از ورود افرادی با سنین بالاتر، جلوگیری نمی‌شود؛ کمااین‎که کارگاه خیاطی بزرگسالان، چند نوبت از ساعات‌ آموزشی توانستان را به خود اختصاص داده است. آنجا هجده رشته آموزشی وجود دارد با کارگاه‌هایی که به نیاز و امکانات در آن دایر است. هر کارگاه ویژگی‌های منحصربه‌فردی دارد. امکاناتی می‌طلبد و به فضای لازم برای یادگیری نیاز دارد، مثلا کارگاه مکرومه‌بافی و باریستایی هر کدام هفته‌ای هفتصد تا هشتصدهزار تومان هزینه برمی‌دارند. بستنی، شیر و مواد خوراکی باید تروتازه باشند.

دلیل این که توانستان تاکید بیشتری بر یادگیری دارد تا آموزش، این است که فضای یادگیری شرایطی را مهیا می‌کند تا مهارت‌جو بتواند شخصیت و جایگاه اجتماعی به‌دست‌بیاورد. وقتی آن‌ها در کارگاه می‌خواهند قهوه درست کنند، این به ذهنشان خطور می‌کند که با شهروند طرف هستند. وقتی پای اجتماع به میان می‌آید، همزمان با یک مهارت سخت، مهارت نرم هم یاد می‌گیرند. در مکرومه‌بافی وقتی هنرآموز یاد می‌گیرد که چطور صندل بسازد، در همان کارگاه خود را در جایگاه فروشنده قرار می‌دهد و قیمت‌گذاری روی محصول را تمرین می‌کند. او به این درک می‌رسد که چطور با اضافه کردن ایده‌ای نوآورانه به محصول می‌شود آن را به‌عنوان کالایی ارزنده‌تر روانه بازار کرد. خلاصه که حتی در فضای کارگاهی هم از ارائه مهارت نرم، کسب‌وکار و سواد مالی فروگذار نمی‌شود. کارگاهی به نام راه‌اندازی کسب‌وکار، برگزاری کارورزی مهارت‌جویان در بیرون از توانستان و طرح‌های درمانی و مشاوره‌ای به‌طورگروهی و فردی و مشاوره‌های داخل مجموعه، نوجوانانی که بیش از پانزده سال دارند، به ایده‌آل‌های ذهنی نزدیک می‌شوند.

در مدارس، تا قبل از این سن، کارگاه آموزش حرفه‌ای وجود ندارد. هر چه هست برای ارائه مهارت‌های پایه است. یادگیری مهارت‌های پایه مهم است تا وقتی در معرض انتخاب‌های سرنوشت‌ساز زندگی خود مثل انتخاب یکی از دو گزینه خیر و شر مثل سرقت قرار می‌گیرند، به پشتیبانی آنچه آموخته‌اند، راه نادرست را انتخاب نکنند. سال گذشته، هشت کارگاه در مدارس برگزار شد. در یکی از مدارس صبح‌رویش، آقای دکتری که سابقه سه‌هزار جراحی قلب را در کارنامه پزشکی خود داشت و بنا بود که دو ساعت بعدش در بیمارستان شریعتی، بیماری را زیر تیغ جراحی برود، آمد مدرسه و برای دانش‌آموزان از تخصص خود گفت و هر آنچه را که می‌شد به آن‌ها نشان داد، آموخت. اگر دوربینی آنجا بود تا حال بچه‌ها را نشان دهد یا نویسنده‌ای بود که بخواهد بچه‌ها را در آن روز با یک واژه شرح دهد، آن یک کلمه، حیرت بود. یک روز هم خانم باستان‌شناسی خودش را با پرواز رساند صبح‌رویش تا از دنیای هنر و قدمتش برای بچه‌ها بگوید. بچه‌های صبح‌رویش اسم باستان‌شناسی به گوششان خورده بود، اما نمی‌دانستند مفهومش چیست. باستان‌شناس، عکس‌ها و فیلم‌هایی را به کودکان مدرسه نشان داد و آن‌ها را به معجزه دانستن تاریخ و گذشته‌ای که می‌تواند زمان حال را تغییر دهد یا حالی که می‌تواند از گذشته معنا بسازد، برد. روزی هم دخترهای مدرسه راهی کارگاه چوب متوسطه پسرانه شدند و خودشان را در نقش نجارهای کوچکی دیدند. این بازدید به آن‌ها مجال کار با چوب را داد. هر چه انتخاب‌های متفاوت‌تری را پیش روی کودکان و نوجوانان قرار دهیم، ضریب خطایشان کمتر می‌شود، نیاز شغلی و تحصیلی همه بچه‌ها تامین می‌شود و چشم‌انداز گسترده‌ای در برابر دیدگانشان قرار می‌گیرد. توانستان بیش از آن که به ورود نوجوانان به سن قانونی کاررسیده (پانزده سال تمام) به بازار کار و پیدا کردن حلقه‌های ارتباطی برای کاریابی نوجوانان مهارت‌آموخته فکر کند، به جریان‌سازی و کنترل هیجانات آنان می‌اندیشد. طرح کتابخوانی، یکی از ایده‌هایی است که به مهارت‌جویان چشم‌انداز گسترده می‌بخشد یا می‌شود گفت که ماهیگیری یادشان می‌دهد. توانستان، طرح کتاب‌خوانی را پیش خواهد برد تا اگر راهِ رفتن به دانشگاه برای کسی باز نیست، مسیر علمی را با سیر مطالعاتی به‌دست بیاورد. طرح کتاب‌خوانی این روزها چشم‌به‌راه کارشناس کتاب برجسته‌ای است که دل‌مشغولی آموزش به نوجوانان را دارد. برای این مهم کتاب‌هایی دارد تامین می‌شود. آشتی با سینما و موسیقی و تربیت هنرجوهایی که ذائقه‌ هنری رشدیافته‌ای دارند، ‎راه روشن و سلامت را به نوجوانانمان نشان می‌‌دهد. اگر به بچه‌ها یاد داده شود که موسیقی خوب چیست یا موسیقی تفکربرانگیز کدام است، گویی چرخه یادگیری ادامه دارد، حتی اگر مهارت‌جو دیگر گذرش به توانستان نیفتد.

 

از توانستان بیشتر بخوانید:

امتیاز شما به این مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *