جاکلیدیهای دروازهغاری
کسانی که میآمدند ماهیگیر، دوست داشتند، کاری را که هنر دست بچههای کارگاه باشد، بخرند. فروختن دستسازههای نوجوانان مهارتآموز، با سیاستهای صبحرویش که مدرسه کودکان کار است، سازگار نیست. ماهیگیر با خودش فکر کرد و به ایدهای رسید.
روزی از بچهها خواستم تا هر تکه چوبی را که فکر میکنند به خانه شباهت دارد، دور نریزند و در سبد ماهیگیر نگهش دارند. از هر یار صبحرویش دعوت کردیم که بیاید ماهیگیر و آن تکههای دستچین هنرجوها را به یک پایه چوبی وصل کند که تبدیل بشود به شهر. بعد از این همکاری، از همیاران تقاضا کردیم که آن چوبها را رنگ کنند. حالا آن جاکلیدی، حلقه ارتباطی تمام صبحرویشیها از بچهها گرفته تا همیار و یار با کسانی است که میخواهند از ماهیگیر، محصولی را به یادگار داشته باشند که بوی دست بچهها را بدهد. این محصول نشان میدهد که هیچ دوتایی شبیه هم نیست و آن خانهها، نماد خانههای دروازهغار است. در دروازهغار، خانهها معمولا نمای خاصی ندارند و بهجای آن تا دلتان بخواهد، خانه رنگی میبینید. در ماهیگیر جاکلیدیهای خانگی زیادی هست، اما یکی از گونههایش را با این ایده میسازیم.
خشمگین مهربان (جذاب عصبانی)
یکی از نوآوریهای صبحرویش در ماهیگیر این است که بدنه حیوانات را میسازیم و میدهیم دست یکی از بچهها که آن را بخراشد. خطوط و آثار شکستگی در بدن آن پیکرهای بیجان، منتهای تلاش نوجوانهاست برای خراب کردن محصول، آنها با خودشان فکر میکنند که خواسته ما دورریز شدن آفریدههای هنری است و آنها به این خواسته نامعقول تندردادهاند، اما خروجی کار یک اثر منحصربهفرد هنری است.
خشمگین مهربان یکی از ارزندهترین آثار ماهیگیر است که به کسانی تقدیم میشود که هزینه یک سال دانشآموز را نقدا پرداخت میکنند. محصول، آفریده شناسنامهداری میشود. روانشناس آن را آنالیز لحظهای میکند. مثل وقتی که از روی کلافگی دفتری را خطخطی میکنیم، اما بیآن که بدانیم، آن خطها تفسیرشدنیاند.
این ایده، بهنوعی به همان دیوار خشم راهروی اتصال دبستان دخترانه و پسرانه مدرسه دروازهغار صبحرویش مانند است. بچهها با مدادرنگی، خشم خود را روی دیوار سفیدی خالی میکردند.
فلسفه تولید خشمگین مهربان از زمانی به سرمان افتاد که وقتی از همیارها درباره بچهها میپرسیدیم، میگفتند که فلان مهارتآموز، عصبانی اما مهربان است، بهمان هنرجو هم همینطور. ما بزرگسالها هم این تضاد رفتاری را در برخوردهای اولیه با دیگران میبینیم. خشمگین مهربان در ماهیگیر، در دسته محصولات انگشتشمار است.. قرار نیست آن را به تولید انبوه برسانیم.
سیب میخکوب کردستان، نماد پایداری عشق
هنوز عشاق کردستان به یکدیگر سیب میخکوب هدیه میدهند. اگر زنگ بزنیم کردستان و بپرسیم که سیب میخکوب دارند یا نه، پاسخمان میدهند که سیب کوچک میخواهیم یا بزرگ، با این همه سیب میخکوب در کردستان، نقلونبات نیست. باید دنبال این محصول بروند تا پیدایش کنند. این محصول هنوز صورت تجاری بهخود نگرفته است؛ شاید چون خودشان فقط این قصه را میدانند. میخکوب، یعنی آن لحظه که آدم از عشق میخکوب میشود. این سیب عاشقانه چوبی، جزئی از فرهنگ آن اقلیم است. سیب، به صبحرویش هم نزدیک است.
عشاق، سیب طبیعی را پر از میخکوب میکنند. بعد از چند روز، آب سیب تبخیر میشود. این محصول جدید تا صد سال میماند. سیب میخکوب را که هم سیب داشت و هم چوب و هم عشق در ماهیگیر میسازیم تا رابطه ما با نیکوکاران صبحرویش قوام داشته باشد. این سیب تا صد سال بوی دلپذیر میخک میدهد.