اشتراک گذاری

دندانپزشکی صبح‌رویش

سه شنبه‌ها، بهداشت‌کاران از بهداشت دهان و دندان با بچه‌ها می‌گویند و جرم‌گیری دندان دانش‌آموزان را برعهده می‌گیرند. هر سال، واحد بهداشت بچه‌ها را غربال می‌کند تا اوضاع دهان و دندانشان را بسنجد. از کار غربال دندان که فارغ شدند، طبق فهرست جلو می‌روند، اما اگر کسی به خدمات دندانپزشکی نیاز فوری داشته باشد، خارج از نوبت، آن‌ها را بررسی می‌کنند. همه دانش‌آموزان صبح‌رویشی حق استفاده رایگان از این واحد را دارند.

هر دندانپزشک در روز مربوط به خود، از ساعت نه صبح تا دوزاده ظهر و حتی گاهی تا ساعت سیزده‌وسی‌دقیقه کنار بچه‌هاست.

هر پزشک معمولا پنج تا هشت بیمار را ویزیت می‌کند. ممکن است در هر ویزیت چند دندان از دندان‌های بیمار درمان و ترمیم شود. دندان‌پزشک‌های صبح‌رویش به‌گونه‌ای تخصصی کودکان و نوجوانان ما را مداوا می‌کنند که به مراکز بیرون از مدرسه نیازی پیدا نکنند.

مسئول واحد دندانپزشکی صبح‌رویش می‌گوید: «یک روز یکی از بچه‌ها به تصور این‌که من دکتر دندانپزشک او بودم برایم گل و گلدان آورد. ماجرا از این قرار است که هر وقت معلمی دانش‌آموزش را ارجاع می‌دهد به واحد دندانپزشکی یک ویزیت اولیه انجام می‌دهیم که بفهمیم اصلا نیازی به خدمات دندانپزشکی هست یا نه تا از طی مراحل اداری بیهوده خلاصی پیدا کنیم. آن روز دندانش را بررسی کردم، به دخترم مسواک و خمیردندان دادم. او هم مرا با دندانپزشک اشتباه گرفت. این هدیه دادن به بیماران شیوه همیشگی مدرسه است. بچه ها بسیار قدردان‌اند، مثلا روزی یکی از دخترها برای من دستبند آورد. بعضی از آن‌ها به هر بهانه می‌آیند مدرسه و به ما سر می‌زنند.

یکی از دندانپزشک‌های مدرسه می‌گوید: «بچه‌ها مثل جوجه‌اند. باید با آن‌ها با ملایمت رفتار کنیم تا بهداشت دهان و دندانشان به‌خطر نیفتد. اگر بچه ها امروز در کنار ما احساس راحتی نداشته باشند، ممكن است تا همیشه به‌خاطر فوبیا به دندانپزشکی مراجعه نکنند. تقریبا همه بچه‌های مدرسه ترسشان از دندانپزشکی ریخته و از این بابت خوشحالم. آن‌ها خیلی راحت درباره شغل پدر و تعداد اعضای خانواده خودشان صحبت می‌کنند. بچه های دروازه‌غار آستانه تحمل بالاتری دارند از بچه‌های محله‌ای که مطبم آن جاست. کودکان صبح رویش به طرز عجیبی معصوم اند.»

واحد دندانپزشکی صبح رویش یک مطب تخصصی با بهترین تجهیزات است و دندان‌پزشکان با سابقه شهر از بهترین مناطق تهران راه می‌افتند و به دروازه غار می‌رسند تا مسئولیت اجتماعی خودشان را انجام دهند.

آن‌ها عاشقانی سپیدپوش‌اند.

امتیاز شما به این مطلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *