خیلیها دوست دارند که به این بچهها کمک کنند. بعضی از آنها، در حوزه کار با کودک، تخصص دارند و میتوانند در موقعیتهای مختلف، برای این بچهها، سر چهارراهها و در محل کارشان، وقت بگذارند. با آنها بازی کنند، مهارتهایی را که کودکان لازم دارند به آنها یاد بدهند و… . گسترش این رفتارهای کیفی، در طولانیمدت، حسِ عزتنفس و مهم و ارزشمند بودن بچهها را بالا میبرد. آنها درک میکنند که فارغ از موقعیتی که در آن قرار دارند، وجود خودشان برای ما ارزشمند است. برای سالم پیش رفتن مسیرِ این روابط کیفی هم، نیاز به طراحی ساختارها و بایدها و نبایدهایی است که از آسیبهای احتمالی آن پیشگیری شود. هشت اصل و ستون مهمِ این روابط را با هم مرور میکنیم:
1. این ارتباط، دوسویه و انتخابی است!
این بچهها در بستر محرومیت قرار دارند، اما این مسئله دلیلی نیست برای اینکه هرآنچه از سمت دیگران بیاید را بپذیرند. اگر تمایل دارید، با آنها ارتباط عمیقتر و نزدیکتری برقرار کنید، بدانید که آنها هم باید به این ارتباط تمایل داشته باشند. وقتی قدمی به سمتشان برمیدارید، حتما بررسی کنید که آیا این نزدیکشدن را میخواهند یا خیر؟ جوابهای کلامی و زبان بدن آنها را ملاک بگیرید و بر اساس آن، قدمی برای نزدیکشدن یا برگشت سر جای اولتان بردارید. آنها باید یاد بگیرند که هرکسی را برای دوستی انتخاب نکنند. متأسفانه درحالحاضر، فضای اکثریت جامعه را طوری ساختهایم که این کودکان از هر رفتار داوطلبانه ما استقبال میکنند. ما با رفتار مبتنی بر «اجازه»، «حریمشناسی» و «حق انتخاب» طرف مقابل، هم خودمان رفتار درستی انجام میدهیم و هم در عمل به بچهها یاد میدهیم که سپرهای حریمشان همیشه بالا باشد و دوستانشان را بر اساس رفتارشان، انتخاب و گزینش کنند.
2. در رابطه سالم، نگاه و جایگاه برابر وجود دارد!
اگر حتی یک قدم به این بچهها نزدیکتر شدید، بدانید که مسئولیتتان برای انجام رفتار سالم بیشتر است. اگر در جایگاه شهروندی و نقشی که کودککار برعهده گرفته بود، قرار گذاشتیم که رفتار پرترحم انجام ندهیم، در این جایگاه نزدیکتر، ترحم، آسیب بیشتری به کودکمان میزند. هیچ دوستی و ارتباط دوسویهای برقرار نمیشود، مگر اینکه هر دو نفر، خود را در جایگاه برابر ببیند. پس لازمه نزدیکشدن و برقراری رابطهای اصیل و عمیق، رفتار و نگاهی برابر و همسطح به این بچههاست.
3. جای خودتان در حریم ارتباطی کودک را بشناسید!
همه ما در اطراف خود حلقههای حریم و امنیت داریم که به ما کمک میکند از خودمان بیشتر مراقبت کنیم. نزدیکترین افراد زندگیمان، در حلقه اول زندگی ما هستند. بقیه آدمهای زندگیمان، بهنسبت صمیمیت، امنیت، جایگاه، رفتارشان و علاقهای که به آنها داریم، در حلقههای بعدیِ اطراف ما قرار میگیرند.
یادمان نرود که بهعنوان یک فردِ بیرون از خانواده این بچهها، در بهترین حالت، در حلقههای سوم به بعد آنها قرار داریم. از شما میخواهیم، رفتاری متناسب با حلقهای که در آن قرار دارید انجام دهید. اگر در شروع رابطهتان هستید، قطعا در دورترین حلقه قرار دارید. حلقهای که در آن اجازه «لمس فیزیکی»، «در آغوش گرفتن»، «کنکاش در زندگی شخصی»، «دعوت به منزل» یا «ورود به حریم خصوصی همدیگر» را ندارید؛ حتی اگر با نیّتی کاملا سالم و خالص، دلمان میخواهد به این بچهها محبت کنیم، با برداشتن قدمهای سریع به سمت حریم شخصیشان، مرزهای مراقبتی آنها را _که به خوبی هم شکل نگرفتهاند_ از بین میبریم. نتیجه از بین رفتن این مرزها برای این بچهها، که مدام در معرض آدمهای مختلف هستند، آسیبهای غیرقابل جبرانی خواهد بود. اگر در طی زمان، توانستید که رابطهای «قابل پیشبینی»، «متقابل»، «فارغ از موقعیت خرید و فروش»، «با حفظ حریم و امنیت» و «رشددهنده» ایجاد کنید، میتوانید با اجازه او، یک قدم جلوتر روید. در این قدمِ جلوتر، میتوانید «از خودتان و مسائلتان به او بگویید»، «همدلی کنید و همدلی بگیرید»، «به او (اگر جنس موافقتان است) دست بدهید»، «با همدیگر در مکانهای عمومی وقت بگذرانید» و «با همدیگر بازی کنید»، اما نمیتوانید «در مکانهای خصوصی با هم قرار بگذارید»، «نباید در دیدارهای بعدی، درباره مسئلهای که درددل کرده، پیگیری کنید»، «مثل دوست صحبت کنید، نه مثل مددکار»، «همچنان آغوش و عادت به لمس ممنوع است»، «سبک زندگی روتین او را با خریدهای زیاد یا تغییر غذایی یا هدیه خریدنهای اغراقآمیز بههم نزنید».
رفتن به دایرههای بعدی، فقط با گذشتن زمان و شکلگرفتن ارتباط و امنیت عمیق و دوطرفه مبتنی بر دوستی (نه منفعتطلبی یا حمایتطلبی) امکانپذیر است. از شما میخواهیم اگر قصد ایجاد رابطهای عمیقتر با این بچهها را دارید و صبر و زمان و حوصلهاش را نیز دارید، قدمبهقدم، با صبوری و احتیاج و چککردن با خود آن بچه پیش بروید. رفتاری که امروز در بین خیلی از سلبریتیهای فضای مجازی رایج شده است، حکم بمب اتم در حریمهای ارتباطی و امنیتی بچهها را دارد. وقتی فردی در اولین دیدارش با بچهای که سر چهارراه، دستفروشی میکند، او را به منزلش میبرد، از او میخواهد حمام کند و لباس نو بپوشد، بنشیند پای بازی کامپیوتری و بازی کند، چه الگوی ارتباطی را در ذهن آن بچه شکل میدهد؟ اگر فردی دیگر او را سوار کرد و در خانهاش به او تجاوز کرد چه؟ و اساسا این مدل محبتها به این بچهها، بیشتر برای آرامکردن هیجانات درونی خودمان است، وگرنه این مدل تغییر حریم و سبک زندگی برای آن بچه، چیزی جز رنج بیشتر و ناهماهنگی در پی نخواهد داشت.
4. با رفتارتان، الگوی سالمی در ذهن بچهها بسازید!
اکثر بچههایی که در سطح شهر کار میکنند، نهفقط در محیط اجتماع در معرض آسیب هستند، بلکه اکثرا در خانوادههایشان نیز آسیب دیدهاند و میبینند. اکثر آنها الگوهای ناسالمی را از خانوادههایشان برداشتهاند، تکتک ما که مهمان یک سکانس از فیلم زندگی آنها هستیم، الگوهای دیگرشان را شکل میدهیم. صِرفِ اینکه ما، خالصانه، رفتار درستی را در ارتباط با آنها انجام دهیم، بدون هیچ توضیحی، به آنها کمک خواهد کرد در آینده خود، ارتباطات سالمتری را رقم بزنند، چون تمرین بیشتری داشتهاند. این بچهها در معرض افراد مختلفی هستند، اگر اکثریت ما خود را متعهد کنیم که رفتارهای سالمی با آنها انجام دهیم، حریم و احترام و امنیتشان را حفظ کنیم و بر مبنای ترحم جلو نرویم، آنها چند سال آینده، هزاران الگوی سالم در ذهنشان خواهند داشت. الگوهایی که فراوانی بیشتری نسبت به الگوهای غلط خانوادگیشان دارد. این مسئله، امید به توانایی ساختن آیندهای پویا و سالم را برایشان بالاتر میبرد.
۵. دوست باشید؛ نه معلم و نه مددکار و نه دایه مهربانتر از مادر!
خیلی از ما وقتی بچههای کار را میبینیم، دلمان میخواهد همه مشکلاتشان را در همان لحظه حل کنیم. از او میپرسیم:
ـ مدرسه رفتی؟! مدرسه برات خوبهها!
ـ مامان و بابات زندهان؟! کتکت که نمیزنن!
ـ مراقب خودت باشیها توی خیابون!
اما بدانید، همانطوری که این توصیهها و پیگیریها برای بچههای امروزی که با آسیبهای کمتری مشغول بچگی و درسخواندنِ خود هستند، کارایی ندارد، برای بچههایی که کار میکنند هم بیفایده است. با توجه به جایگاهی که ما و بچهها داریم، تنهاجایگاهی که میتواند تأثیر عمیق داشته باشد، دوستی امن مبتنی بر ارزشمندی انسانی و طولانیمدت است؛ یعنی دوستی فارغ از منفعت. اگر معلم یا مددکار هستیم، میتوانیم از بچهها دعوت کنیم که مدرسه یا مؤسسهمان بیایند و از خدماتمان استفاده کنند، اما در خیابان و آن چند لحظه که میبینیمشان، جای معلمیکردن و مشکل حل کردن نیست. دوستی سالم، عزتنفس و قدرت درونی آدمها را بالا میبرد و به آنها حس ارزشمند بودن میدهد. حسی که احتمالا از خانواده و محیط اطرافشان نگرفتهاند. هرقدر قدرت درونی آنها بیشتر شود، توان بهترساختن زندگی خودشان هم بیشتر میشود. فراموش نکنید که هر بچهای، خالص بودن یا نمایشی بودن رفتار ما را میفهمد. اگر از عمق وجودمان به ارزشمند بودن او باور نداریم، قدمی برای نزدیکتر شدن به او برنداریم!
۶. به توانمندیهای او توجه کنید و نسبت به مشکلات غیرقابل حل او خنثی باشید!
اگر مسیر دوستی با این بچهها را شروع کردهاید، در دیدارهایی که دارید، به همه رفتارهایشان دقت کنید. کوچکترین رفتاری را که مبتنی بر توانمندی است تقویت کنید، نه خصوصیات ظاهری و آسیبهایش را. اگر رفتاری دیدید که به نظرتان نابهجا میآمد، تذکر مستقیم ندهید و نگذارید فضای بینتان به نصیحت، آلوده شود. درحالحاضر، اکثر سبکهای تربیتی و آموزشی، تأکید بسیاری روی این مسئله دارند که برای کمکردن رفتارهایی که نمیخواهیم، بهتر است از تمرکز روی آنها پرهیز کنیم؛ چون مغز انسان، به هر موضوعی که توجه کند، بیشتر آن را تکرار میکند؛ بنابراین نسبت به رفتارهای نابهجا، خنثی باشید و نسبت به ریزترین قابلیتها و توانمندیها، بازخورد واقعی نشان دهید، مثلا:
ـ چقدر باحال که حواست بود این پله خرابه، من حواسم رفت به تابلوها و نزدیک بود بیفتم. ممنون که گفتی!
ـ چه مرتب پولهات رو توی دستهپولت چیدی، هر عددی کنار عدد خودشه، خیلی قشنگ شده!
ـ چقدر کیفت رو مرتب چیدی!
با اینکه کیفت یه جیب بیشتر نداره، انگار هر وسیلهای خونه خودش رو داره. همه این تقویتها، به او کمک میکند تا بیشتر توانمندیهایش را باور کند و بتواند روی پای خودش بایستد.
7. او را به خودتان وابسته نکنید!
فراموش نکنید، رابطهای که با این بچهها برقرار میکنید، از جنس تکفل و بهفرزندی قبولکردن نیست. بعضی از مردم، برای مدتی بهصورت اغراقآمیز از یکی از این بچهها حمایت میکنند، برایشان هدیه میخرند، آنها را به شهربازی، پارک و سینما میبرند و یکدفعه، مشکلات زندگی و نداشتن زمان، به آنها فشار میآورد و رابطهشان را قطع میکنند. این فرآیند، مسیر بسیار پرآسیبی برای بچههاست. از شما میخواهیم، طوری به بچهها نزدیک شوید که آنها از مسیر طبیعی زندگی خودشان نیفتند که بدون شما نتوانند به زندگی خود ادامه دهند! آنحدی از ارتباط را شکل بدهید که شرایط ادامه دادنش را دارید.
8. رابطه را بیاطلاع، ترک نکنید!
اگر زمانی لازم بود که رابطهتان را قطع کنید، حتما وقت بگذارید و برایش توضیح دهید. از پذیرش او مطمئن شوید و بعد رابطه را ترک کنید. با رفتن بیاطلاعِ شما، امنیت دوستیها و الگوهای اعتمادیِ بچهها بههم میریزد. خیلی از آنها سعی میکنند به روی خودشان نیاورند، اما تأثیری که در ناخودآگاه آنها میگذارد، انکارکردنی نیست. در همه مسیر دوستی (شروع، ادامه و پایان)، با بچهها واضح و روراست گفتوگو کنید تا متوجه دلیل تصمیمات شما بشوند و رفتنتان را به خودشان نسبت ندهند.