عوامل محیطی:
الف) فقر و عدم توزیع عادلانه ثروت
کشورهای در حال توسعه که براساس شاخصهای فقر انسانی از نظر توانایی بقا، آموزش وپرورش و استانداردهای زندگی در پایین تر از حد مقیاس قرار دارند، بیشترین تعداد کودکان خیابانی را بهخود اختصاص می دهند. افزایش بی خانمانی در کشورهای صنعتی نیز حکایت از فقر و نابرابری در دستیابی به امکانات موجود در جامعه دارد.
ب) عدم سیاست گذاری دولتها در زمینه کنترل جمعیت
ما چنین تجربه ناخوشایندی را در ایران داشته ایم. جمعیت ایران در فاصله زمانی۴۰ سال بیش از ۳ برابر افزایش داشت. جمعیت ۱۹ میلیون نفری ایران در سال۱۳۳۵ در سال۱۳۷۵ به بیش از ۶۰ میلیون نفر افزایش داشت. میزان رشد جمعیت در دهههای مذکور بالاترین نرخهای رشد جمعیت در جهان بوده است.
ج) بی تفاوتی نسبت به اشتغال کودکان و عادی شدن کار کودکان در جامعه
د) بحرانهای اقتصادی و اجتماعی مثل فروپاشی بلوک شرق
ه) جنگ یا اغتشاشات داخلی
و) مهاجرت های ملی( درون مرزی)
ز) مهاجرت های بین المللی به خصوص در ایران مهاجرت افغان ها
عوامل خانوادگی:
علاوه بر فقر اقتصادی خانواده موارد زیر به عنوان عوامل خانوادگی مؤثر بر خیابانی شدن کودکان اشاره دارد: جمعیت زیاد، بی سوادی یا کم سوادی خانواده، فوت یا جدایی والدین، ازدواج مجدد آنان و روابط نامشروع( این مورد در آفریقا بسیار شایع است)، معلولیت، بیماری یا معلولیت والدین، اعتیاد والدین، بزهکار بودن یکی از اعضای خانواده، درگیری و وجود بحث های مداوم والدین با یکدیگر، کودک آزاری( آزار جنسی، هیجانی- عاطفی، غفلت و عدم مراقبت)، سختگیری نسبت به کودکان و رها کردن آنها در خیابان به ویژه تأثیر عمده در کارتن خواب شدن کودکان دارد.
خانواده های دچار تشنج از مهم ترین عوامل خیابانی شدن کودکان هستند. کودکی که در خانواده فقیر زندگی می کند، به ناچار باید برای بقای خود و خانوادهاش در خیابان به سختی کار کند و کودکی که در خانوادهای به سر می برد که به دلیل عدم امنیت و عشق و محبت دچار تشنج است، زندگی خیابانی را با وجود وضعیت دشوار آن بر چنین وضعیتی ترجیح می دهد.
کودکان خیابانی معمولا در خیابان به سر می برند. آنها برای احساس امنیت بیشتر به کسانی روی می آورند که تجربه خیابانی بودن را دارند. این کودکان از حمایت خانواده در خیابان بی بهرهاند از این رو به گروههای خیابانی می پیوندند و در این گروهها معنویت خود را جست وجو می کنند و کودک به تدریج با ارزشها، هنجارها و اخلاق خیابانی آشنا می شود.
این کودکان طرز لباس پوشیدن ویژهای دارند. هرچه کودک کم سن تر باشد، ژولیده تر و کثیف تر است زیرا مردم معمولا به کودکان آراسته و تمیز کمک نمی کنند. آنها به مرور زمان لهجه خیابانی را می آموزند. این زبان وسیله ای برای ارتباط با سایر کودکان کارتن خواب است که به مرور حتی در برقراری ارتباط با سایر افراد جامعه نیز به کار می رود.(۱)