صف مارپیچ
همه ما در مدرسه وقتی اسم «صف» را میشنیدیم به ترتیب قد و به تفکیک کلاس روی خطهای صاف میایستادیم. « از جلو خبردار میگفتیم» و سعی میکردیم در قالب سختی که برایمان تعریف کرده بودند بایستیم تا دانشآموز خوبی به نظر برسیم. اگر از خط بیرون میزدیم، صدایی از پشت بلندگو به شیوه خودش قصد ادب کردنمان را داشت. برخلاف تصور مجریان صفها، این اتفاق نهتنها به منظم شدن دانشآموزان کمک نمیکند بلکه خود عامل ایجاد تقابل، رقابت، مقایسه و حتی عدم برابری است. ما هم در صبحرویش «صف» داریم اما نه به شکل خطهای صاف، به شکل خطهای مارپیچ طراحیاش کردیم. بچهها در این صف به ترتیب قد یا تفکیک کلاسی نمیایستند. بلکه کنار هر کس که دوست دارند قرار میگیرند. دانشآموزان دستبهدست هم مشق «وحدت، دوستی و رفاقت» میکنند. به جای از جلو نظام گفتنهای پادگانی «از بغل وحدت» میگویند و همراه با دست زدن و بالا و پایین پریدن (کودکی کردن) شعار دوستی و راستی سر میدهند.